چکیده:
عنصر زمان بر اجزای روایت داستان جاری است و به آن سازمان میدهد. در این پژوهش، کوشش شدهاست عنصر زمان در حکایتهای فرعی مرزباننامه و تاثیر آن بر روایت بررسی شود. برای این منظور، فراوانترین نشانههای زبانی در حکایات یادشده با در نظر داشتن نظریهها و دیدگاههای کارا در این زمینه بهدقت تحلیل شد. نخست، سه گروه ساختهای دستوری، آرایههای ادبی و قرینههای زبانی که پرتعدادترین نشانههای زبانی موثر بر طول زمانی روایت هستند، جداگانه در هر روایت از نظر سرعت و کارکرد بررسی شدند. در پایان، با بررسی همه نشانههای موثر بر سرعت، در همه روایتها از دیدگاه فلسفی، سرعت روایات مورد بحث ارزیابی گردید و دو نتیجه به دست آمد. نخست اینکه سرعت و پویایی بر روایات بررسیشده غالب است. دیگر اینکه، جز درچند مورد، فراوانی نشانههای پویا یا ایستا درون یک جمله به پویایی یا ایستایی فعل جمله بستگی دارد؛ یعنی اگر فعل جملهای پویا باشد، همه نشانههای درون آن جمله یا بیشتر آنها پویا هستند و برعکس. پس، نویسنده در کاربرد نشانههای موثر بر «زمان» و تنظیم سرعت روایت در هر جمله، سبک خاصی داشتهاست.
خلاصه ماشینی:
افزون بر این ، پژوهش حاضر برای داشتن دریافت کامل تری از زمـان و شـکل بـروز آن در حکایت های مورد بحث ، در پی یافتن پاسخ این پرسش ها نیز میباشد: ١ـ این نشانه ها چه تأثیری بر سرعت روایت دارنـد؟ و بـه چـه دلیـل بـر سـرعت روایـت افزوده اند یا از آن کاسته اند؟ به عبارت دیگر، تـأثیر و کـارکرد هـر یـک از آن هـا در یـک روایت داستانی از مرزبان نامه از دیدگاه سرعت چیست ؟ ٢ـ سرعت کلی یک روایت داستانی چگونه با در نظر گرفتن نشانه هـای زمـانی بـرآورد میشود و آیا نویسنده در کاربرد این نشـانه هـا و تنظـیم سـرعت واحـدهای روایـت ، سـبک خاصی داشته است ؟ پس از تحلیل روایت ها، نخست طرحی ریخته شد تا داده ها و یافته ها هرچـه روشـن تـر و ساختارمندتر ارائه شوند: (رجوع شود به تصویر صفحه) بنابراین ، در تحلیل هر یک از حکایات ، گروه های سه گانۀ نشانه ها، بررسـی و تندکننـده یا کندکننده بودن آن ها مشخص شد.
تاکنون حکایت های مرزبان نامه از دیدگاه های گوناگون ، بررسـی شـده انـد؛ مـثلا مقالـۀ مشترک علی اکبری، محمدی و ریزه وندی (١٣٩٣) که حکایت اصلی و فرعـی بـاب سـوم مرزبان نامه را بر اساس الگوی کنش گرماس بررسی کرده اند و نتیجه گرفته اند که این الگـو بر حکایات فارسی هـم قابـل انطبـاق اسـت و یـا مقالـۀ کوشـش و رحمتـینـژاد (١٣٩١) بـه حکایت «سه انباز راهزن » پرداخته کـه بـه دو صـورت در مرزبـان نامـه و مصـیبت نامـۀ عطـار روایت شده است .