چکیده:
مسئله اصلی در این تحقیق، تنوّع و تحرّک در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» در گلستان است. این حکایت در بین سایر حکایات گلستان، بلکه دیگر متون نثر فارسی از حیث داشتن تحرّک در سطح الفاظ و تنوّع در عمق معانی متمایز است. نگارنده در دو بخش سعی میکند که تنوّع و تحرّک و عوامل آنها را در حکایت مذکور نشان دهد. در بخش اول راههای پرورش معانی را بعنوان پاره¬ای از عوامل تنوّع و تحرّک، با بحث از هشت مشخّصه: مناظره، تعریف، توصیف، استشهاد، استدلال، مقایسه، بررسی علل و نتایج و تقسیم¬بندی بیان میکند. در بخش بعدی نیز چهار عامل اساسی را تحت عنوان دقایق بلاغی برمیشمارد که عبارتند از: ایجاز، اطناب، سادگی بیان و سلاست. نتیجه آنکه بدلیل وجود راههای متنوّع پرورش مطالب، برخی صنایع موثّر بدیعی، پاره¬ای از مباحث بلاغی در حکایت «جدال سعدی با مدعی»، این حکایت، نمونه و الگوی تمام¬عیار یک نوشتة متنوّع و متحرّک در گلستان و شاید در تاریخ نثر فارسی بشمار میرود.
خلاصه ماشینی:
(سعدی ، ١٣٦٩: ١٦٣) راه دیگر زنده و جاندارتر ساختن گفت وشنود، ایجاد تغییرات در متن گفتار بـرای مطابقـت دادن آن با سیاق کلام است ؛ همانطورکه پیداست ، موضوع حکایت ، بیان برتری توانگران بر درویشان و بالعکس است ؛ اما پاره ای از استشهادات مدعی ، صـرفا بـرای مطابقـت دادن بـا سیاق حکایت آمده است و اگر دقت کنیم ، طرح آنها از حیث اصـطلاحی مناسـب نیـست ؛ مثلا آنجاکه روایتهای «الفقر سواد الوجه فی الدارین » و «الفقر فخری » (همان : ١٦٣) را برای ترجیح فقر بر غنا، از نبی اکرم (ص ) مطرح میکند، نمیداند که مراد عارفان از «سواد الوجـه فی الدارین » رفع تعینات بشری و فناء فـی الله اسـت (عبـدالرزاق کاشـی ، ١٣٧٧: ٥٢) و نیـز مقصود پیامبر(ص ) از «الفقر فخری »، اعتراف به فقر امکانی و نیاز ممکن به واجـب اسـت .
(همان : ٩٨ و سمیعی ، ١٣٧٧: ٢٢) توصیف در حکایت مورد تحقیق ، برای بیان معانی و مقاصد، از جایگـاه بـالایی برخـوردار است ؛ بطوری که سعدی با انتخاب دقیق و وافر صفات ، افعال و گاهی قیود مناسـب ، کـلام خود را جامعیت بخشیده ، همچون نقاشی ماهر، با توصیف دقیق جزئیـات ، توانـسته اسـت مفاهیم را بطور مجسم و ملموس در برابر دیدگان مخاطب قرار دهد؛ صفتهای ترکیبـی «در صورت درویشان » و «نه بر صفت ایشان » در عبارت «یکـی در صـورت درویـشان ، نـه بـر صفت ایشان ، در محفلی دیدم نشسته و ...