چکیده:
یکی از مسائل و موضوعات مهم مطرح در شعر و ادب فارسی به ویژه در دو سبک و مکتب آذربایجانی و هندی، فرهنگ عامّه و اعتقادات و مسائل و مظاهر زندگی مردم است که به دلیل عدم تحقیق جامع و کافی درباره آنها و کمبود منابع معمولا در شرح و تفسیر آنها برداشتهای گوناگون و گاهی نادرستی میشود. یکی از این موارد، تعبیر «پرنان» و بوسه پر نان است که در دو بیت از خاقانی آمده است و استادانی که به شرح و توضیح اشعار خاقانی پرداخته اند آن را به معنی ریزه کوچک و قطعه نازکی از نان و یا کناره نان معنی کرده اند و در تعبیر «بوسه زن چون پر نان» یا «بوسه چون پر نان زدن» فاعل را شخص انسانی گرفته اند اما به عقیده ما «پر نان» به معنی دسته ای از پر مرغ است که با نخی بسته میشد و در گذشته به ویژه در مناطق روستایی که شخصا در منزل نان پخت میکردند برای نقش و نشان کردن نان آن را روی خمیر نان میکوبیدند و در تعبیر بوسه پر نان نیز به عقیده ما فاعل فعل به طریق استعاره مکنیّه از نوع تشخیص، خود پر نان است که عمل کوبیده شدن آن بر روی خمیر و تماس حاصل کردن با آن، به بوسه تعبیر شده است.
خلاصه ماشینی:
یکی از این موارد، تعبیر «پرنان » و بوسـة پـر نان است که در دو بیت از خاقانی آمده است و استادانی که به شرح و توضیح اشعار خاقانی پرداخته اند آن را به معنی ریزة کوچک و قطعة نازکی از نان و یا کنارة نان معنی کرده انـد و در تعبیر «بوسه زن چون پر نان » یا «بوسـه چـون پـر نـان زدن » فاعـل را شـخص انسـانی گرفته اند اما به عقیدة ما «پر نان » به معنی دسته ای از پر مرغ است که با نخی بسته میشد و در گذشته به ویژه در مناطق روستایی که شخصا در منزل نان پخت میکردند برای نقش و نشان کردن نان آن را روی خمیر نان میکوبیدند و در تعبیر بوسة پر نان نیـز بـه عقیـدة مـا فاعل فعل به طریق استعارة مکنیه از نوع تشخیص ، خود پر نان است که عمل کوبیده شدن آن بر روی خمیر و تماس حاصل کردن با آن ، به بوسه تعبیر شده است .
اما با توجـه بـه ایـن کـه در جوامع روستایی بخصوص در گذشته که نانوائیهای امروزی وجود نداشت و هر کسی در خانة خود نان میپخت ، برای نقش زدن و تزیین روی نان از وسایل مختلفی از جمله یک دسته پر دم مرغ یا خروس استفاده میکردند که در اصطلاح محلی بـه آن «نـون پـر» میگفتنـد، بـه عقیدة ما پر نان در شعر خاقانی به همین مطلب اشاره دارد که دقیقا در لغت نامة دهخدا بـا همین عنوان و همین معنی آمده است و حتی به معادل عربی آن یعنی «منسغه » نیز اشاره شده است .