چکیده:
اسلوب قصر و حصر از بابهای مهم علم معانی و اعجاز قرآن کریم درمیان اقسام علم بلاغت میباشد. اصطلاح قصر و حصر بمعنای منحصر کردن چیزی در چیزیست. در ادبیات عربی این آرایه با شیوه های مختلفی صورت میگیرد که قرآن کریم نیز این آرایه ادبی را با روشهای گوناگون بکار گرفته است در این مقاله به بررسی شیوه های مهم طرق و راههای قصر، تقسیمات مختلف آن اعم از قصر صفت بر موصوف حقیقی و اضافی و برعکس و تقسیم آن بر اساس اعتقاد مخاطب یعنی نوع تعیین، افراد، قلب به همراه نمونه فارسی با بیان کامل و توضیح لازم به استناد کتب مهم بلاغی و تفسیری پرداخته ؛ یعنی آیات هشت جزء اول قرآن به اختصار از دیدگاه آرایه قصر با ذکر نمونه فارسی مورد بحث واقع شده است بررسیها در این مقاله نشان میدهد اسلوب مذکور در مورد اهداف مختلفی همچون انکار، اقرار، ارشاد، توبیخ، تشویق و غیره بکار رفته است و قصر از نوع قلب بیشتر از موارد دیگر در قرآن کریم ذکر شده است و این که قصر موصوف بر صفت حقیقی در قرآن وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
در ادبیـات عربـی این آرایه با شیوه های مختلفی صورت میگیرد کـه قـرآن کـریم نیـز ایـن آرایـه ادبـی را بـا روشهای گوناگون بکار گرفته است در این مقاله به بررسی شیوه های مهـم طـرق و راههـای قصر، تقسیمات مختلف آن اعم از قصـر صـفت بـر موصـوف حقیقـی و اضـافی و بـرعکس و تقسیم آن بر اساس اعتقاد مخاطب یعنی نوع تعیین ، افراد، قلب به همـراه نمونـه فارسـی بـا بیان کامل و توضیح لازم به استناد کتب مهم بلاغی و تفسیری پرداخته ؛ یعنی آیات هشـت جزء اول قرآن به اختصار از دیدگاه آرایه قصر با ذکر نمونه فارسـی مـورد بحـث واقـع شـده است بررسیها در این مقاله نشان میدهد اسلوب مذکور در مـورد اهـداف مختلفـی همچـون انکار، اقرار، ارشاد، توبیخ ، تشویق و غیره بکار رفته است و قصر از نوع قلـب بیشـتر از مـوارد دیگر در قرآن کریم ذکر شده است و این که قصر موصوف بر صفت حقیقی در قـرآن وجـود ندارد.
بر گرفته از رساله دکتری بررسی علم معانی در هشت جزء اول قرآن و نمونه های مشابه در شعر فارسی بـه راهنمـائی دکتـر خلیـل حدیـدی و مشاورة دکتر سید محمود انواری مقدمه قصر در لغت به معنی حبس است و در اصطلاح عبارت اسـت از تخصـیص شـیئی بـا امـری (یعنی قرار دادن شیئی را مختص و منحصر بامر بدین معنی که از آن امر تجـاوز بـه غیـر او نکند مثال : ما کاتب الازید و مازید الاکاتب در مثال اول کتابـت تخصـیص داده شـده بزیـد یعنی صفت کتابت برای زید است و برای غیر زید نیست و در مثال دوم زید اختصـاص داده شده است بصفت کتابت یعنی زید موصوف است بکتابت و بصفت دیگر از قبیـل شـاعریت و فارسیت مثلا متصف نیست در اینجا آن شیئی مختص را مقصور یا محصور قرآن امر مختص به را مقصور علیه یا محصور فیه نامند و آن دو را طرفین قصـر هـم میگوینـد.