چکیده:
شکستن هنجارهای عادی و متعارف زبان، از جمله شگردهایی است که شاعر برای آفرینش شعر خود، از آن بهره میگیرد، این شگرد هنری، فراهنجاری نامیده میشود. در واقع، انحراف از هنجار، تنها زمانی منجر به فاصله گرفتن زبان شاعر، از فرایند خودکاری زبان او میگردد، که زنجیره کلامش را از هم نگسلد و انسجام و وحدت میان واژه ها را حفظ نماید. سیمین بهبهانی از غزلسرایان معاصری است که برای حیات بخشیدن به زنجیره کلام خود، در ساخت واژه ها و ترکیبات جدید، بگونه های متنوّع، هنرنمایی کرده است که در این پژوهش، شیوه ابداع این واژه ها و ترکیبات، نشان داده شده است. بهبهانی با بهره جستن از فراهنجاری واژه ها، که یکی از انواع هنجارگریزیهاست، موجب غنای هر چه بیشتر زبانش گشته، که بی تردید توسّل به چنین امکانات زبانی، تنها در سایه قدرت انکارنشدنی زبان فارسی از رهگذر ترکیب پذیری، میسّر است.
خلاصه ماشینی:
بهبهانی افزون برآنکه بـا استفاده از این نوع واژه ها، صبغة حماسی به غزلیات خود میبخشد، سبب عادت ستیزی در فضای غزل نیز میگردد: به نماز عاشقان ، آری ، گله را مجال رخصت کو که چنان کشش ، چنین کوشش ، تو چرا و من چرا کردم (مجموعة اشعار، بهبهانی ، ص ٩٤٠) اسم مشتق جدید «کشش »، که از بن مضارع «کش »، با پسوند «ش » سـاخته شـده ، بـه قیاس از کنش ، به معنی کشتن آمده که در شکل غیر متعـارف بـه کـار رفتـه اسـت ، بنظـر میرســد یکــی از انگیــزه هــای بهبهــانی در خلــق ترکیــب «کشــش » در کنــار واژة «کوشش »،آهنگینتر کلام باشد.
مانند برگجوش »(اسم «برگ » + بن فعل «جوش » = اسم مرکب ) در بیت زیر: تغییر فصل بی بری را، سرسبزی و بارآوری را (مجموعة اشعار، بهبهانی : ص٤٧٨) حس کرده انگشتان سردم در برگجوش شاخساران بهبهانی در ساخت ترکیب ابداعی «برگجوش »، که از یک سـو از شـیوة سـاختار صـفت فاعلی ، یاری گرفته ، موجب عادت ستیزی گشته و از سوی دیگر بـا قـرار دادن اسـم مرکـب جدید«برگجوش » در کنار واژه هایی چون «انگشتان » و «شاخساران »، بـا ایجـاد نـوعی واج آرایی بر موسیقی کلام خود نیز افزوده است .
و یا ترکیب «بیدارخوابی » در بیت زیر: شب های بیدار خوابی ، تا صبح پرپر زدنها (همان : ص١٠٨٣) کنج خموش اتاقی ، تنهای تنهای تنها سیمین بهبهانی با ساخت اسمهای مشتق ، مرکب ابداعی ، ترکیبات بسـیار زیبـایی را بـه زبان فارسی عرضه نموده است .