چکیده:
بازخوانی آثار ادبی با رویکردهای تازه به پویایی فضای جامعه ادبی مینجامد. نقد جامعه شناسی در عرصه ادبیّات، به بررسی تاثیر متقابل ادبیّات و جامعه بر یکدیگر میپردازد و با تحلیل این تاثیر و تاثّرها، راهی نوین در برابر کسانی قرار میدهد که دغدغه اصلی ذهن آنها شناخت انسان و جامعه جدید انسانی است. نگرش جامعه شناسانه به رمان با رویکرد جامعه شناسی زنان، منظری نسبتا نوپدید است که از قابلیّت و گنجایی چشمگیری برای بحثهای نوین و جذّاب در این زمینه برخوردار است. نگارندگان از این نظرگاه به بررسی رمانهای دهه هشتاد و مقایسه اجمالی آنها با داستانهای دهه های پیشین پرداخته اند.
روش تحقیق این مقاله، توصیفی - تحلیلی است. در ارائه تصویر زن، در مدّتی نزدیک به یک قرن، به آرامی دگرگونی هایی رخداد. چهره دوگانه الهی ـ شیطانی زن، به چهرهای چندگانه، کاملتر و واقعی تر تبدیل شد. در کنش زنان این داستانها، بیشتر بازتولید ساختارهای ثابت فرهنگی وجود دارد؛ همچنین مفاهیم بازتاب یافته در این رمانها ناظر بر آن است که نویسندگان آنها، به دیدگاهی بین ساختارگرایی و کارکردگرایی، اعتقاد دارند، در این راستا ساختارشکنی و تولید ساختارهای تازه روندی کند، ولی روبرشد دارد.
The reading of literary works from new literary perspectives adds to the dynamics of the literary societies. Inliterature, sociological criticism examines the interplay between literature and society and through this offers those who are eager to know human beings and the new societies a new way of doing so. A sociological approach to the analysis of novels with its emphasis on the sociology of women is a relatively new perspective which has the potentials for fruitful and interesting discussions. The present authors have analyzed From this point of view to study the eighties̓ novels and brief comparison with previous decades focused stories. The authors from this perspective to investigate the eighties novels and their overview comparison with previous decades stories have discussed. Methodology of this paper is descriptive - analytical. In presenting the image of the woman, in a period close to a century, changes occurred slowly. Dual image of divine - demonic woman became to the multiple faces, more complete and more real. In women's action of these stories, there are reproductions of cultural fixed structures too; also reflected concepts in these novels show that their authors, to vision between structuralism and functionalism, believe that, in this context, deconstruction and new structures production has a slow process, but the growing.
خلاصه ماشینی:
اگرچه او با این دیدگاه ، «نویسنده را دستپرورده ی تولیدات فرهنگی جامعه میداند و فردیت را با جبرگرایی اجتماعی از میان میبرد؛ اما پییر بوردیو داستان و هنر را محصول رابطۀ دوسری میداند و از دیدگاه او فرد دارای ابتکار عمل نسبی است » (همان : ص ١٦٧) و مجبور نیست که صرفا به بازتولید رفتارها و هنجارهای غالب اجتماعی بپردازد، بلکه میتواند به فراخور موقعیت و توان خود کنشها و بدنبال آن منشهایی را بیافریند و آنها را تدریجا جایگزین نهاده های فرهنگی و سلوک عمومی جامعه بنماید و روح حقیقی زمانه را در پیکرة اجتماع جاری سازد.
اگر زنی بخواهد اندکی از این دایره به بیرون گام نهد، با خشونتهای گوناگون ؛ از جمله خشونت نمادین مدنظر پییر بوردیو ـ «خشونت ملایمی که با همدستی خود عامل اجتماعی از طریق مکانیسمهای فرهنگی بر او اعمال میشود و با صورتهای مستقیمتر نظارت اجتماعی که جامعه شناسان غالبا بر آنها تأکید دارند، متفاوت است » (نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، ریتزر: ص ٦٨٣).
«کوچۀ اقاقیای » راضیه تجار نیز واگویه ای از حقایق زندگی زنان ایران ، در بازتولید سنتهای جامعۀ مردسالار است که در ساختار فرهنگی آن ، زن نازا باید حضور هوو را تحمل کند، زن اگر حواسش نباشد، شوهرش زنی دیگر را صیغه میکند، دخترزایی از سوی افراد جامعه ، اعم از زن و مرد، عیب محسوب میشود، با تنبیه بدنی میتوان زن را تربیت کرد، زن در نقش مادرشوهر هر ستمی را برای همجنس خود میپسندد.