چکیده:
هدف این پژوهش بررسی رابطه انواع تقسیم کار با مدیریت احساس زنان شاغل در خانواده است. در این پژوهش سعی شده است تا با بهره گیری از دو نظریه قدرت- وضعیت تئودور کمپر که بحث تقسیم کار را در جهت ایجاد احساسات مثبت یا منفی برای زنان شاغل پوشش می دهد و نیز نظریات مدیریت احساس هوکشیلد و نظریات تداخل نقش کار- خانواده، مدلی برای تبیین تقسیم کار و مدیریت احساس زنان شاغل در خانواده ارائه شود. جامعه آماری پژوهش را زنان شاغل ساکن شهر زاهدان تشکیل داده اند. در پژوهش حاضر حجم جامعه آماری نامحدود بود و زمانی که حجم جامعه آماری نامحدود باشد، تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر خواهد بود. بنابراین 384 نفر از زنان شاغل ساکن شهر زاهدان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مدیریت احساس و پرسشنامه تقسیم کار در خانواده است که زنان شاغل ساکن شهر زاهدان آن را تکمیل کرده اند. نتایج نشان داد که به ترتیب تقسیم کار تفکیکی (0/61=r) و تقسیم کار اشتراکی (0/42=r) دارای بالاترین ضریب همبستگی با مدیریت احساس هستند و ضریب همبستگی میان متغیرها در سطح 01/0>P مثبت و معنادار است. همچنین تحلیل رگرسیونی نشان داد که تقسیم کار اشتراکی 12/4 درصد و تقسیم کار تفکیکی 41/5 درصد از تغییرات مدیریت احساس را پیش بینی می کنند. این متغیرها در مجموع قادر به پیش بینی در حدود 53/9 درصد از تغییرات مدیریت احساس هستند.
The purpose of this research was to investigate the relationship between types of division of labor and emotion management in working women. The statistical population of the study consisted of working women living in Zahedan. In the current study, the size of the statistical population was unlimited; hence, the sample size was determined to be 384 using Cochran formula and 384 working women were selected through purposive sampling method. The instrumentation included self-devised Emotion Management Questionnaire and Division of Labor Scale. The results showed that gender-sensitive division of labor (r = 0.61) and gender-insensitive division of labor (r=0.42) had the highest correlation with emotion management and the correlation coefficients between the variables were positive at 0.01 level of significance. Regression analysis also demonstrated that gender-insensitive division of labor and gender-sensitive division of labor explained 12.4 and 41.5 percent of variance in emotion management, respectively. These variables could entirely account for 53.9% of variance in emotion management.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش سعی شده است تا با بهره گیری از دو نظریه قدرت - وضعیت تئودور کمپر که بحث تقسیم کار را در جهت ایجاد احساسات مثبت یا منفی برای زنان شاغل پوشش میدهد و نیز نظریات مدیریت احساس هوکشیلد و نظریات تداخل نقش کار- خانواده ، مدلی برای تبیین تقسیم کار و مدیریت احساس زنان شاغل در خانواده ارائه شود.
ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مدیریت احساس و پرسشنامه تقسیم کار در خانواده است که زنان شاغل ساکن شهر زاهدان آن را تکمیل کرده اند.
سپس نشانه های این مفهوم از نوع و درجه مدیریت احساسات برای زنان و مردان و روابط کار- خانواده مورد ارزیابی قرار گرفته است .
جدول ٤: ضرایب حاصل از تحلیل رگرسیون بر حسب متغیرهای پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) همانطور که در جدول شماره ٤ مشاهده میشود، نتایج آزمون تی نشان می دهد که مؤلفه های تقسیم کار اشتراکی و تقسیم کار تفکیکی رابطه ای معنادار با مدیریت احساس دارند.
همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که تقسیم کار اشتراکی بر مدیریت احساس زنان شاغل تأثیر مثبت و معنادار دارد و تقسیم کار اشتراکی میتواند ١٢/٤ درصد از تغییرات مدیریت احساس زنان شاغل در شهر زاهدان را پیش بینی کند.
یافته های تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات کیانپور (١٣٩١)، احمدی فراز و همکاران (١٣٩٣)، رستگار خالد (١٣٨٥)، رئیسی و مقدس (١٣٩٠)، منصوریان و همکاران (١٣٨٨)، مقصودی و بستان (١٣٨٣) و یومانز١ (٢٠١٠) همخوانی دارد.