چکیده:
بحران اوکراین، بحران دیپلماتیک منطقهای بود که در سال 2014 در پی اعتراضات به عدم امضای توافق نامه همکاری اوکراین و اروپا از سوی رئیس جمهور اوکراین آغاز گشت. در پی اوجگیری اعتراضات، افزایش تظاهرات و مخالفتها رئیس جمهور اوکراین کشور را ترک نمود و دولت جدیدی شکل گرفت و به دلیل وجود تمایلات سیاسی میان مخالفان و موافقان دولت جدید اوکراین و همچنین حامیان قدرتمند این دو دستگیها بحران اوکراین همچنان ادامه دارد. این امر امنیت خاورمیانه را و حتی امنیت بینالمللی را مورد تهدید قرار داده است. قدرتها بزرگ و کشورهای درگیر هر کدام رویکردی متناسب با منافع خود، فارق از منافع جامعه بینالمللی، اتخاذ نمودند. چین به عنوان عضو دائم شورای امنیت و مسئول اولیه حفظ صلح و امنیت بینالمللی در این مورد سیاستی را دنبال نمود که برخی از تحلیل گران بیان نمودند کشور مذکور سیاستی مبهم و دوپهلو دارد و از اعمال رفتاری قاطع ناتوان است. ولیکن باید اشاره نمود چین مانند سایر بازیگران درگیر، سیاستی متناسب با منافع خود اتخاذ نموده است و خواهان برقراری ثبات در منطقه جهت دستیابی بر منافع سیاسی و اقتصادی خود میباشد. بررسی این نوع عملکرد چین درمورد بحران اوکراین با توجه به بازیگران درگیر، یعنی روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا و اوکراین قابل توجه میباشد. نوآوری این پژوهش آن است که در صدد است با توجه به نظریه بازیها دلیل اتخاذ سیاستهای چین و دلیل رفتارها و کنشهای این کشور را در عرصهی کنش بحران اوکراین را مورد بررسی قرار دهد. تا نمایان سازد چگونه کشور مذکور با بررسی سود و زیان منافع خود در قالب بازیگری عقلانی رفتار سیاسی خود را در مسئله اوکراین مدیریت نموده است.
خلاصه ماشینی:
کشور چين نيز که در واقع با تمام بازيگران درگير، دراين وضعيت (روسيه ،آمريکا، اتحاديه ا منجي اوکراين معرفي نمايروپا و اوکراين ) داراي روابط گوناگون سياسي و اقتصادي بود به اتخاذ سياستي متناسب با منافع خود اقدام نمود برخي گمان مي کنند چين در اين موقعيت دچار سردرگمي شده و از اتخاذ تدبيري مناسب ناتوان است ، درحالي که چين سياستي اتخاذ نمود که در آن تمام منافع و موقعيت هايش را به خوبي سنجيده بود و متناسب با منافع ملي و بين المللي اش گام برداشته است .
براي بررسي اين مقوله پژوهش حاضر در شش قسمت تهيه شده است در قسمت اول اصول سياست خارجي چين مورد بررسي قرار گرفته است و در بخش دوم رابطه روسيه و چين و در قسمت سوم رابطه چين با آمريکا و در قسمت چهارم رابطه چين با اتحاديه اروپا و در نهايت به بررسي رابطه چين با اوکراين و در نهايت با بررسي اين بحث در قالب نظريه بازي ها تلاش نموده است سياست چين در بحران اوکراين را بررسي نموده و به اثبات رويکرد معقولانه چين که متناسب با اهداف سياسي و اقتصادي اين کشور طراحي شده بود را بپردازد.
هيچ کدام از کارشناسان طرفين احساس خطر نظامي در کوتاه مدت از جانب يکديگر ندارند و حتي کشور روسيه تجهيزات نظامي به چين مي فروشد و هر دو برنگراني خود در مورد تلاش هاي آمريکا و متحدانش براي تقويت ظرفيت دفاع موشکي بالستيک تاکيد نموده اند.
به علاوه همانطور که ذکر شد نگراني چين در مورد مناطق خود گردان مذکور مسئله است که در کنار روابط سياسي و اقتصادي مزيد بر علت شده تا اين کشور سياستي حساس و پيچيده را در مقابل بحران اوکراين پي بگيرد.