چکیده:
پژوهشگران متعددی بر این باورند که تعهد به برنامههای استراتژیک، یکی از عوامل مؤثر در اجرای استراتژیها میباشد. نتایج مطالعه پیمانفر(1390) در بررسی موانع پیشروی پیادهسازی استراتژیهای نظام ورزش کشور نشان میدهد عدم تعهد مدیران به استراتژیها مهمترین مانع میباشد. لذا با توجه به اهمیت این مقوله در تدوین و اجرای برنامه های استراتژیک در نظام ورزش کشور این پژوهش به روش Q به واکاوی ذهنیت 20 نفر از مدیران عالی ورزش ایران در مورد چرایی عدم تعهد مدیران به این برنامهها پرداخته است. یافتههای پژوهش که به روش ماتریس همبستگی و تحلیل عاملی بدست آمد حاکی از آن است که 4 نوع تفکر و ذهنیت غالب در عدم تعهد مدیران به برنامههای استراتژیک وجود دارد. که غالبترین آن در این پژوهش ذهنیت مدیران شایسته محور نامیده شد. از دیگر الگوهای شناسایی شده در این مطالعه را می توان به الگوی راهبرد محور، چشم انداز محور و محیط محور اشاره نمود. از آنجا که هریک از این الگو ها برگرفته از ذهنیت ها و گویه های مرتبط با خود می باشد می توان امید داشت با بهره گیری مناسب از آن، تعهد بیشتر مدیران ورزشی به برنامه های استراتژیک را شاهد بود.
Many researchers believe that commitment to strategic planning is one of the factors influencing the implementation of strategies. The results of a study by Peymanfar (2011) on the identification of barriers to implementation of Iran’s sports system strategies showed that the most important barrier was that the managers did not have commitment to strategies. Due to the importance of this issue in the formulation and implementation of strategic plans in Iran sport system, this study explored the minds of Iran sport top managers by Q method to understand why they did not have commitment to this planning. The results of this study which were obtained using the correlation matrix and factor analysis, suggested that there were 4 types of thinking and dominant mentality in managers’ lack of commitment to strategic planning. In this study, the most predominant mentality was called mentality of competency-oriented managers. Other models identified in this study were strategy- oriented, vision-oriented, and environment-oriented. Since each of these models is based on their own mentality and aspects, we hope to see higher commitment of the sport managers to the strategic plans through the appropriate employment of these models.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش که به روش ماتریس همبستگی و تحلیل عاملی به دست آمد، حاکی از آن است که چهار نوع تفکر و ذهنیت غالب در عدم تعهد مدیران به برنامه هـای اسـتراتژیک وجود دارد که غالب ترین آن در این پژوهش ذهنیت مدیران شایسته محور نامیده شد.
در این زمینه نتایج مطالعۀ پیمان فر (١٣٩٠) که در دو بخش کمی و کیفی و با بهره بردن از نظر ٢٤ متخصص و صاحب نظر حوزة مدیریت استراتژیک ورزش کشور از جمله نمایندگان مجلس ، مدیران عالی ورزش (رؤسای تربیت بدنی سابق ، رؤسای فدراسیون های ورزشی ) و اعضای هیأت علمی دانشگاه ها انجام گرفت ، نشان داد عدم تعهد مدیران به استراتژی ها مهم ترین مانع پیاده سازی برنامه های استراتژیک ورزش کشور است (٤).
در این زمینه نظر این گروه از افراد مناسب نبودن استراتژی ها برای سازمان از اصلی تری علل عدم تعهد مدیران به برنامه های استراتژیک است .
از طرفی این گروه ، اینکه استراتژی ها قابلیت و توانایی هدایت سازمان برای دستیابی به چشم انداز را ندارند، مؤثر در شکست و عدم تعهد مدیران به برنامه های استراتژیک دانستند.
تحلیل ذهنیت این گروه حاکی از آن است که فقدان چشم انداز روشن در سازمان عدم تعهد مدیران به برنامه های راهبردی را در پی دارد.
ضعف در حمایت کافی مدیران بالادستی دیگر ذهنیت افراد این گروه در عدم تعهد مدیران ورزشی به برنامه های استراتژیک است .
Atafar, A & Zare, S, M “Introduction of effective factors on managers' commitment to strategy” Journal of police organizational development, 2012, 40:11-32.