چکیده:
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقعبینانه و آرمانگرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّتهای زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمانگرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمانگرا، نگاهی ذهنیّتگرا و غیر کاربردی است. درمقابل آرمانگرایان، میکوشند از تواناییهای فردی و موقعیّت اجتماعی خود، شناختی صحیح و از امکان رسیدن به اهدافشان درکی واقعبینانه ارائه دهند. از آنجا که خاستگاه اندیشه و دستگاه فکری اندیشمندان در تحقّق آرمانها و اهداف آنها بهویژه ایجاد مدل مطلوب حکومت بسیار تأثیرگذار است، بررسی مبانی اندیشۀ آنان در راستای ارائة راهکارهای حلّ مسائل اجتماعی از اهمّیّت حیاتی برخوردار است. براساس این، هدف نوشتار پیش رو، بازشناسی فکری و فلسفی آموزههای مربوط به آیین فرمانروایی و حکومت مطلوب در آثار سعدی و مطابقت آن با نظریّههای آرمانشهری فارابی است. در این مقاله با استفاده از روش تطبیقی، اندیشۀ دو تن از نامآوران عرصۀ فلسفه و ادبیّات، فارابی و سعدی با یکدیگر مقایسه میشوند و مدل مورد نظر هریک در قالب مدینۀ فاضله و جامعۀ ایدهآل ازمنظر واقعگرایی و آرمانگرایی سنجش میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نظریّات سعدی تلفیقی از عملگرایی و آرمانگرایی است؛ چنانکه برخی نظریّات فارابی نیز اینگونه است، امّا مصادیق تفاوتهایی باهم دارند.
خلاصه ماشینی:
آرمانگرایی و واقعگرایی سیاسی در اندیشة سعدی و فارابی معصومه شعبانی 1 کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند، ایران علیاکبر سام خانیانی 2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند، ایران حسین فرزانهپور 3 استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه بیرجند، ایران دریافت: 21/11/1397 پذیرش: 24/2/1398 چکیده در میان اندیشمندان، متفکران و ادیبان همواره دو نگاه واقعبینانه و آرمانگرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است.
انداموارگی اجتماع سعدی، جامعۀ آرمانیاش را به بدن تشبیه میکند؛ در تشبیه سعدی، اعضا لازم و ملزوم یکدیگرند؛ بهطوری که اگر یکی از اعضا با مشکلی مواجه شود، بقیۀ اعضا نیز مضطرب و دچار اختلال میشوند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (1383: 88) فارابی نیز پس از تشبیه مدینۀ فاضله به بدن میگوید: «همانطور که اعضای تن ازلحاظ فطرت و قوتهای طبیعی متفاضل و مختلفاند و در بین آنها یک عضو بود که رئیس اول همۀ اعضای تن بود که قلب است و اعضایی بود که مراتب آنها نزدیک به آن رئیس بود و در هریک از آنها قوتی و طبیعتی نهاده شده که بهواسطۀ آن کار و فعل خود را بر وفق و خواست و غرض آن عضوی که رئیس است انجام میدهند و در رتبت دوم قرار دارند، بههمین ترتیب کارهای خود را بر وفق دستۀ دوم انجام میدهند و در رتبت سوم قرار دارند بههمین ترتیب تا منتهی میشود به اعضایی که صرفا اعضاء خادماند و بر هیچ عضوی مطلقا ریاست ندارند.
کلیدواژه ها:
سعدی
،
واقعگرایی
،
فارابی
،
مطالعات میانرشتهای
،
ادبیّات تطبیقی
،
مدینة فاضله