چکیده:
مسالة امامت از دیرباز مد نظر متکلّمان و مفسّران نامدار اسلامی بوده است. فرقههای اسلامی در هیچ یک از مسائل دینی به اندازه مسالة امامت اختلاف نظر نداشتهاند. اگر چه فریقین در پاره ای از مباحث پیرامون آیات ولایت و حدیث غدیر خم اشتراک نظر دارند ولی در پاره ای از موارد نیز دارای اختلاف نظر می باشند. این مقاله بصورت نقلی در جهت معرفی روش و قلم این فقیه تنظیم شده است، لذا نگارندگان از تفسیر موضوعات بصورت تحقیقی خودداری کرده و مقاله را بر اساس بیان دیدگاههای فقیه و متکلم مشهور خراسانی، ملا محمد حسن هردنگی در اثبات حقانیت امام علی (ع) با بهره برداری از حدیث غدیر خم و آیه ولایت و رفع شبهاتی که تاکنون از دیدگاه متکلمین شیعی بیان نشده و جنبه نوآوری دارد، تنظیم نموده اند.
خلاصه ماشینی:
پس باید بر او حمل شود و این وقت یا به جمله اخیره باید برگردد، چنانچه مذهب جمعی از علما اصول است در قید عقیب جمل، که از ایشان است امام اعظم شما ابوحنیفه، یا به جمع باید برگردد؛ در هر صورت برادران خیلی بیخبر است از مطالب علمیه، و آنگاه مفسرین مثل صدیقی و بیضاوی و نیشابوری و حسینی و زمخشری، کلا به طور حالیه تفسیر کردهاند(بیضاوی،1411 قمری، ج2، ص132 و زمخشری ،1389 شمسی، ج1، ص681).
و شعر حسان بن ثابت هم دلالت بر این دارد: و انت الذی اعطیت اذکنت راکعا ]زکات[ فدتک نفوس الخلق یا خیر راکع بخاتمــک المیمون یا خیر سیـد و یــا خیــر شــــار ثــم یا خیــــر بایـــع 3 که ابن جوزی حنفی نقل مینماید از حسان در تذکره الامه(ابنجوزی،1376 شمسی، ص25) بگویی مخاطبین یهودانی هستند که مسلمان شدند؛ میگوییم اوها هم داخل در الذین آمنوا هستند، اگر مطلق یهود را بگویند، که خدا و رسول و مؤمنین دوست اوها هستند، ما را با ایشان حرفی نیست.
شبهه چهارم : رابع از ایرادات بارده این است که برادران مذکور کرده که اگر آیه درخصوص حصر امامت ]به[ علی باشد لازم میآید که در زمان نبی صلی الله علیه و آله و سلم نزاع در امامت علی باشد که بعضی او را و بعضی دیگران را امام گویند و خداوند قطعا لنزاع چنین فرموده باشد، و حال اینکه در آن زمان نزاعی نبوده.
ردیه پنجم : بسیار این سخن فاسد است چنانچه شارح جدید تجرید که از خودشان است، از ابوعبیده نقل کرده و جمعی از مفسرین خودشان نیز مثل ابوالقاسم بن محمد مراد الصدیقی و نیشابوری(1411ق، ج5، ص256) و بیضاوی (1411ق، ج5، ص187) «مأواکم النار هی مولاکم» 1 را تفسیر کردهاند به اولی بکم.