چکیده:
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی حافظه سازمانی بر اساس سکوت سازمانی و اخلاق حرفهای در مدیران انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل مدیران مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 380 نفر بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامههای حافظه سازمانی (دانهام و بورت، 2011)، سکوت سازمانی (دیمیتریس و واکولا، 2007) و اخلاق حرفهای (پتی و هیل، 1994) بودند. روایی صوری و محتوایی ابزارها تایید و پایایی آنها بهترتیب 83/0، 81/0 و 85/0 محاسبه شد. دادهها با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرمافزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که سکوت سازمانی با حافظه سازمانی مدیران مدارس رابطه منفی و معنادار و اخلاق حرفهای با حافظه سازمانی مدیران مدارس رابطه مثبت و معنادار داشت. همچنین سکوت سازمانی و اخلاق حرفهای به طور معناداری توانستند 24 درصد از واریانس حافظه سازمانی مدیران مدارس را پیشبینی کنند (01/0>P). بنابراین برای بهبود حافظه سازمانی مدیران مدارس باید از طریق کارگاههای آموزشی سکوت سازمانی را کاهش و اخلاق حرفهای را ارتقاء بخشید.
خلاصه ماشینی:
Lai, Huang, Lin & Kao 3.
Boncalo, Kolumban-Antal, Declercq & Savin 4.
در پژوهشی دیگر بزرگ زاده ، ناجی اصفهانی و نقی زاده ملایوسفی (١٣٩٥) ضمن بررسی تأثیر کیفیت اخلاق حرفه ای بر ابعاد حافظه سازمانی در میان کارکنان سازمان های آموزش عالی (مورد مطالعه : دانشگاه پیام نور کرج ) گزارش کردند که بین اخلاق حرفه ای و حافظه سازمانی در کارکنان دانشگاه پیام نور رابطه مثبت و معنادار وجود داشت و اخلاق حرفه ای توانایی پیش بینی حافظه سازمانی را داشت .
در نتیجه پژوهش حاضر با هدف پیش بینی حافظه سازمانی بر اساس سکوت سازمانی و اخلاق حرفه ای در مدیران مدارس انجام شد.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد سکوت سازمانی با حافظه سازمانی مدیران مدارس رابطه منفی و معنادار داشت که این یافته با یافته پژوهش های ادامسکا (٢٠١٦)، موریسون (٢٠١٤)، صمدی و همکاران (٢٠١٣)، شفیعی سروستانی (١٣٩٦) و طوسی (١٣٩٥) همسو بود.
همچنین یافته های پژوهش حاضر نشان داد اخلاق حرفه ای با حافظه سازمانی مدیران مدارس رابطه مثبت و معنادار داشت که این یافته با یافته پژوهش های پارکر و فلدمن (٢٠٠٣)، بزرگ زاده و همکاران (١٣٩٥) و صفری و همکاران (١٣٩٥) همسو بود.
یافته های دیگر نشان داد که سکوت سازمانی و اخلاق حرفه ای توانایی پیش بینی معنادار حافظه سازمانی مدیران مدارس را داشتند که این یافته با یافته پژوهش های شفیعی سروستانی و همکاران (١٣٩٦) و بزرگ زاده و همکاران (١٣٩٥) همسو بود.
برای مثال شفیعی سروستانی و همکاران (١٣٩٦) ضمن پژوهشی به این نتیجه رسیدند که سکوت سازمانی توانایی پیش بینی حافظه سازمانی را داشت .