چکیده:
. فرمالیسم در ادبیات ملل گوناگون ظهور بزرگانی چون یاکوبسن، شکلوفسکی و... جلوه گر است و در ادبیات عرب وامدار تلاشهای لفظ محور بزرگانی چون جاحظ و قدامه بن جعفر و عبدالقاهر جرجانی است و نشانههای آن در ادبیات معاصر عرب در آثار بزرگانی چون امین نخله، صلاح عبدالصبور و... قابل مشاهده است، که پژوهش حاضر، سروههای دو شاعر معاصر عربی و فارسی یعنی مطران و سپهری را از نظرگاه نقد صورتگرایانه از منظر آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی و نقد قرار میدهد؛ از آنروی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربست شگردهای یاد شده میباشد، بررسی متن شعری این دو شاعر نشان از آن دارد که شعر سهراب؛ آب حیاتی در رگ سنت های تکراری ادبیات بود و مبانی جدیدی برای علوم ادبی ایجاد کرد، اما زبان شعری مطران، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشنایی زدایی از زبان مانوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تامل، معنی مکتوم را کشف میکند.
Text-based approaches in the study of literary texts of the early twentieth century emerged under the influence of linguistics-based approaches in which The Russian linguists and the school formalism had the most contribution in the changes in literary criticism of twentieth-century. In the way that in the analysis of literary texts they believed that all the valuable things of a literary work are hidden in itself and factors such as historical containers, construction of a literary work or the purpose of it and the importance of the poet's life are the later priorities. Formalism is manifested in the literature of different nations, especially in Russian literature with the advent of great figures such as Jakobson,Shklovsky etc. and in Arab literature owes to the term oriented efforts of great figures such as Jahez and Ghodame ebne Jafar and Abdul Ghaher Jurjani. And its signs in contemporary Arab literature are visible in the works of great figures such as Amin Nakhla, SalahAbdul Saboor etc
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر، سروده هاي دو شاعر معاصر عربي و فارسي يعني خليل مطران و سپهري را از نظرگاه نقد صورتگرايانه از منظر آشنايي زدايي و هنجارگريزي که براساس مکتب فرانسوي ويلمن است مورد بررسي و نقد قرار مي دهد؛ و از آنرو که شاخصة اصلي شعر هر دو شاعر کاربست شگردهاي ياد شده است ، بررسي متن شعري اين دو شاعر نشان از آن دارد که شعر سهراب ؛ آب حياتي در رگ سنت هاي تکراري ادبيات بود و مباني جديدي براي علوم ادبي فارسي در پي داشت ، اما در مقايسه با سهراب ، زبان شعري مطران ، زباني وراي زبان عادي و معمولي است ، بلکه در کنار آشنايي زدايي از زبان مأنوس ، جانب رسانگي را نيز رعايت کرده است ، يعني خواننده بعد از تأمل ، معني مکتوم را کشف مي کند.
و مقالة «آشنايي زدايي و نقش آن در خلق شعر» شماره ٢، فصل نامة ادب عربي ، دانشگاه تهران ، توسط غلامعباس رضايي و همکاران ، و «نقد گرانيگاهي (روشي براي نقد فرماليستي شعر)» که مباني نظري و نقد فرماليستي شعر را از ديدگاه فرماليست هاي روسي و همچنين آمريکايي يا اصحاب نقدنو باز مي کاود و در شماره ٣، فصل نامه نقد ادبي دانشگاه کاشان ، توسط عليرضا فولادي ، و «بررسي عقايد شکلوفسکي در اشعار سهراب سپهري و توماس استرن اليوت » شماره ١٨، فصل نامة مطالعات ادبيات تطبيقي ، دانشگاه جيرفت ، توسط مهدي ممتحن و همکاران ، منتشر شده است ، هر چند در زمينه آشنايي زدايي و نقد فرماليستي اشعار سپهري کتاب و مقالاتي نوشته شده است و نگارنده برآن است تا نگاه جامع تر و کامل تري ارائه کند و ابهاماتي چند – در حد توان خود برطرف سازد، ولي در مورد نقد صورت گرايانه از منظر آشنايي زدايي و هنجارگريزي در شعر مطران کمتر تحقيقي صورت گرفته است لذا اين مقاله در راستاي پرداختن به اين موضوع تحرير گشته ، چرا که منتقدان صورت گرا معتقدند از طريق «شکل » و «عناصر صوري » مي توان به کشف معنا دست يافت و به «دريافت متن » رسيد.