چکیده:
شاهان شیعی مذهب قاجار تلاش میکردند تا به تشیع وفادار بمانند. به همین سبب عالمان شیعی به تحولات سیاسی ـ اجتماعی دوره قاجار واکنش نشان میدادند. طبیعتاً عملکرد عالمان شیعی در برابر وقایع عصر قاجار برآمده از اندیشه فقهی آنان بودهاست. بر این اساس در این پژوهش اندیشه فقهی و عملکرد سیاسی کاشفالغطاءدر برابر فتحعلی شاه قاجار مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا مشخص شود حاکمیت شاهان شیعه قاجار تا چه حد دارای مشروعیت بودهاست؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد کاشفالغطاءمشروعیت عَرَضی شاه قاجار را بنابر ملاحظات سیاسی و ضرورت زمان پذیرفتهاست؛ بنابراین اندیشه وی همچون علمای دورههای قبل در قالب مشروعیتبخشی به اقدامات سلطان عادل جای میگیرد و کاشف الغطاء با هدف تشکیل حکومت اسلامی در مسائل سیاسی دخالت میکرده است. برآیند این اندیشه موجب تعدیل ملاحظات فقهی و تمایلات شخصی کاشفالغطاء و پذیرش ضمنی مشروعیت حاکمیت شاهان قاجار و شخص فتحعلیشاه شدهاست.
Qajar kings were of Shi'ite religion and tried to stay loyal to the Shi'ite. Therefore, Shi'ite ulemas were reacting to Qajar kings’ socio-political changes. In fact, Shi'ite ulemas function regarding Qajar period events was due to their jurisprudence thoughts. Consequently, in this study Kashif al – Ghatta’s jurisprudence thought and political function regarding Fath Ali Shah Qajar was taken into consideration to clarify that to what extent Shi'ite Qajar kings sovereignty was legitimate? Findings of the research indicate that Kashif al – Ghatta has accepted Qajar king legitimacy due to political considerations and time necessity. Therefore, his thought, like that of the previous ulemas, is viewed as to legitimize the fair king actions, and Kashif al – Ghatta was interfering in political affairs intending to establish an Islamic government. The result of this thought caused adjustment of Kashif al – Ghatta’s jurisprudence consideration and personal tendencies and acceptance of the legitimacy of Qajar kings and Fath Ali Shah.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس در اين پژوهش انديشه فقهي و عملکـرد سياسـي کاشـف الغطـاءدر برابـر فتحعلي شاه قاجار مورد بررسي قرار خواهد گرفت تا مشـخص شـود حاکميـت شـاهان شيعه قاجار تا چه حد داراي مشروعيت بوده است ؟ يافته هاي پـژوهش نشـان مـيدهـد کاشف الغطاءمشروعيت عَرَضي شاه قاجار را بنابر ملاحظـات سياسـي و ضـرورت زمـان پذيرفتــه اســت ؛ بنــابراين انديشــه وي همچــون علمــاي دوره هــاي قبــل در قالــب مشروعيت بخشي به اقدامات سلطان عادل جاي ميگيرد و کاشف الغطاء با هدف تشکيل حکومت اسلامي در مسائل سياسي دخالت ميکرده است .
اينکـه آيا کاشف الغطاءبا نظريه پردازي، حاکميت قاجار را وارد دايره مشروعيت فقه شيعي کرد يا بنا به ضرورت نوعي از مشروعيت را به طـور ضـمني بـراي قاجارهـا لحـاظ کـرد؟ مدعاي پژوهش حاضر اين است کـه کاشـف الغطـاءدر مواجـه بـا تضـاد مشـروعيت و مقبوليت ، به کارکردهاي مثبت شاه نظـر دارد و جـايگزيني مطلـوب تـري نيـز بـراي آن نمييابد.
مقالـۀ «انديشه سياسي کاشف الغطاء» از محمـد معرفـت (١٣٩٤) کـه در دومـين کنگـره بـين المللي فرهنگ و انديشه ديني ارائه شده ، ابعاد انديشه سياسـي کاشـف الغطـاء بـه ويـژه درباره حکومت اسلامي و اعتقاد ايشان به اصل ولايت فقيه را بررسي کرده است .
در شرح کاشف الغطاءبر قواعد آمده است اگر فقيهي که از جانب امام منصوب است ، سلطاني يا حاکمي را بر مسـلمانان تعيـين و نصـب کنـد، چنـين سـلطان و حـاکمي از مصاديق حاکمان جور نخواهد بود «در اين زمان نايب عام امام (فقيه جامع الشـرايط ) در صورتي که در بعضي سرزمين ها مبسوط اليد باشد بـه حـاکم عـادل ملحـق اسـت »، چنان که در بنياسرائيل چنين بوده است .