چکیده:
در تلاش برای تامین امنیت ملی در کشورهای مختلف، بخش بزرگی از درآمدهای دولتی صرف هزینههای نظامی میشود. طی سال های اخیر، هزینههای نظامی در کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل موقعیت خاص آن در تامین انرژی دنیا، افزایش تهدیدات تروریستی در آسیای غربی و رقابت بین کشورها افزایش یافته است. هدف این مطالعه به بررسی عوامل موثر بر هزینههای نظامی در کشورهای حاشیه خلیج فارس طی دوره زمانی 2017-1990 با روش GMM است. روش تحقیق کمی و علی و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که یک رقابت تسلیحاتی بین کشورهای حوزه خلیج فارس وجود دارد. به عبارتی بین هزینههای نظامی سایر کشورها با یک کشور خاص رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. سایر نتایج نیز بیانگر تاثیر مثبت، جمعیت، درآمد نفتی، تجارت خارجی، مخارج دولت و رشد تولید ناخالص داخلی بر هزینههای دفاعی است. اثر مخارج غیرنظامی بر مخارج نظامی منفی و معنیدار بوده است.
In an effort to protect national security of different countries, a great proportion of governments' revenues is spent on military expenditures. Military expenditures in the Persian Gulf states have been steadily increased in the course of recent years because of the highly important position of the region in providing the world’s energy, escalating level of terrorist threats in Western Asia and increasing competition among the countries. consequently, the aim of this study was to investigate the factors affecting military expenditures in the Persian Gulf states using the GMM method during the period 1990-2017. This quantitative, causal study was conducted using a library research method. The results of this study indicated that an arms competition among the Pension Gulf states is observable. In other words, there was a significant positive relationship between the military expenditures in other countries and those in a particular country. The results also indicated that population, oil revenues, foreign trade, government spending and GDP growth exerted a positive impact on military expenditures. On the contrary, civilian spending had a significant negative impact on military expenditures.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهميت حياتي خليج فارس براي کشـورهاي حاشـيه آن و افزايش رقابت بين کشورهاي منطقه ، اين مطالعه بر اساس يک رويکرد نئوکلاسـيک ٢ بـه مخـارج عمـومي بـه بـرآورد تـابع تقاضـا بـراي مخـارج نظـامي در کشـورهاي حاشـيه خليج فارس طـي دوره زمـاني ٢٠١٧-١٩٩٠ بـا رويکـرد داده هـاي ترکيبـي ايسـتا و پويـا مي پردازد.
اين تلاش براي شناسايي عوامل استراتژيک و اقتصادي تعيين کننده هزينه هاي نظامي که بر تکامل بار نظامي تأثير مي گذارد، با استفاده از هر دو مطالعات بين کشوري و تجزيه وتحليل سري زماني انجام شده است (نوردهـاوس و همکـاران ٦، ٢٠١٢).
يافته هاي اين تحقيق با اسـتفاده از آزمـون هـاي هم انباشتگي يوهانسن - يوسيليوس و عليت گرنجري تودا و يامـاموتو، نشـان دهنـده اثـر مثبت مخارج دفاعي بر رشد اقتصـادي در بلندمـدت و رابطـه عليـت دوطرفـه بـين ايـن متغيرها است ؛ بنابراين ، گرچه در نظر گرفتن سهمي از بودجه ساليانه دولت براي مخـارج نظامي امري اجتناب ناپذير است ، ليکن افراط در آن داراي اثرات منفي در رشـد اقتصـادي بوده و زمينه هاي رکود تورمي را در کشور ايجاد ميکند (مولايي و همکاران ، ١٣٩٣).
همچنين بر اساس ساير نتايج اين مطالعه ، مجموع مخارج نظـامي سـاير کشـورها بـر هزينه هاي نظامي اثر مثبت و معني داري داشته است .
ساير نتايج اين مطالعه نيز نشان داده اسـت کـه تجـارت خـارجي اثـر معنـي داري بـر هزينه هاي نظامي نداشته است .
The Demand for Military Spending in Egypt, Defense and Peace Economics.
The Demand for Military Spending: Evidence from the EU15 (1961-2005), Defense and Peace Economics, ١٩(٤), ٢٧٣–٢٩٢.