چکیده:
عشق از اساسیترین موضوعات عرفان و شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران و عارفان، مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. در تفکر روزبهان بقلی شیرازی و سلمان ساوجی، نیز عشق از جایگاه والایی برخوردار است. روزبهان بقلی شیرازی و سلمان ساوجی،بعنوان یکی از تاثیرگذارترین عارفان و شاعران دورۀ خود، توجه وافری به این ودیعۀ الهی دارند و در بیان مفاهیم دینی و واژگان عرفانی از عشق بهرههای فراوانی گرفته اند. این پژوهش که با روش کتابخانه ای، به طریق توصیفی- تحلیل محتوایی در غزلیات سلمان ساوجی انجام شده است، قصد دارد موضوع عشق را در غزلیات سلمان ساوجی،بر مبنای تقسیمبندی آن در کتاب عبهرالعاشقین روزبهان بررسی کند و خصوصیات آن را در افکار این شاعر نامی بررسی کند. نتایج تحقیق نشان میدهد که در اشعار سلمان ساوجی نیز تقسیمبندی عشق (موجود در عبهرالعاشقین) دیده میشود، در نظر سلمان ساوجی، عشق انسانی (به تعبیر روزبهان) پایه و مقدمۀ رسیدن به عشق الهی است و عشق در ارتباط و اتحاد با حسن و جمال و به صورت تجلی، به انسان بخشیده شده است. نامحدود بودن عشق، ازلی و ابدی بودن و انگیزۀ آفرینش و برتری عشق بر عقل از ویژگیهای فکری درخصوص موضوع عشق در غزلیات سلمان ساوجی است.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان ميدهد که در اشعار سلمان ساوجي نيز تقسيم بندي عشق (موجود در عبهرالعاشقين ) ديده ميشود، در نظر سلمان ساوجي، عشق انساني (به تعبير روزبهان ) پايه و مقدمۀ رسيدن به عشق الهي است و عشق در ارتباط و اتحاد با حسن و جمال و به صورت تجلي، به انسان بخشيده شده است .
يعني از نظر سلمان وجود عشق مجازي ديگر مجالي براي زهد و تقوي نميگذارد و عاشق تنها به معشوق مجازي خود و عشق بازي با او سرگرم ميشود: عشق در جانست و مي در جام و شاهد در نظر / در چنين حالت طريق پارسائي مشکل است (ديوان سلمان : ٦٠) البته در برخي اشعار، سلمان عشق مجازي را به طور کلي به يک سو مينهد و هيچ اعتقادي به عشق زميني ندارد، بلکه هرچه هست ، عشق حقيقي و عرفاني است : نقش و نگار جهان هيچ مبين در جهان کانچه نظر ميکني نقش و نگارين ماسـت (همان : ٢٤) ٥-اشتراکات عشق در نزد روزبهان بقلي شيرازي و سلمان ساوجي ٥-١- مقام و عظمت عشق «عشق غايت خلقت و مدار وجود آدمي است ،چراکه روح انسان بازگشت و اتصال به مبداء و منشاء خويش را ميجويد و از اين رو در طلب حق به راه عشق ميپويد و به علاوه چون هر کمالي که هست منشاء آن ذات حق است عجيب نيست که محبت او از هر محرک ديگر قويتر باشد.