چکیده:
خیام، شاعری از «کرانههای زعفرانی» و با شهرت جهانی، بهدلیل رباعیات دلفریب، اندیشمندانه و فلسفیاش در کنار سایر شاعران «سرزمین کهن» ایران، در صدر محفل شعر و ادب روسیه تکیه زده است. هدف ما در مقاله، معرفی و نقد ترجمههای رباعیات خیام به زبان روسی و نشاندادن تاثیرگذاری اشعار و اندیشههای او بر مترجمان و شاعران روسی است. مترجمان، ایرانشناسان، دیپلماتها و شاعران روسی نقش چشمگیری در شناساندن خیام به جامعۀ روسی را داشتند. خیام صفحاتی از دفتر اشعار توراورف، چاچیکف، سورکوف، کدرین، ایوانف، سانّیکف، ویناکوروف، پلیستسکی، یسنین و حمزهتف را بهخود اختصاص داده است. مطالعات نشان میدهد که شاعران روس علاوه بر مدح خیام، گاهی نیز برای بیان ایدۀ اثر خود، با کلامی از خیام بهعنوان اپیگراف اشعار خود را شروع کردهاند. با بررسیهای انجام شده به این نتیجه میرسیم که رباعیات خیام برای اکثر اندیشمندان سرچشمه الهام اندیشههای فلسفی و عرفانی و منبعی برای اشباع خلاء معنوی، درک «اسرار ازل»، حل معمای «دنیای کهن» و جهانشناسی بهحساب میآید. بررسی اشعار مورد مطالعه در مقاله، حاکی از آن استکه رباعیات خیام، درهای رازآلود و اسرارآمیز جهان هستی را به روی اکثر اندیشمندان و خوانندگان روسی گشوده و مستی شراب هستی را به آنها چشانده است، گرچه برخی نیز بهدلیل تضاد و تناقض در اشعار خیام، بهظن خویش برداشتهای متفاوتی از اشعار او داشتند.
Khayyam, a poet from the "saffron shores" with worldwide fame, is on the top of Russian poetry and literature because of his charming, thoughtful, and philosophical quatrains, along with other poets of the "ancient land" of Iran. The present article aims at introducing and criticizing the translations of Khayyam’s quatrains into Russian and showing the influence of his poems and ideas on Russian translators and poets. Russian translators, Iranologists, diplomats, and poets played a significant role in introducing Khayyam to the Russian society. Book of poems of Toreverov, Chachikov, Surkov, Kedrin, Ivanov, Sannikov, Vinokurov, Plisetsky, Yesenin, and Gamzatov devoted some pages to Khayyam. Studies indicate that in addition to praising Khayyam, Russian poets sometimes began to express the idea of their work with a word from Khayyam as the epigraph of their poems. Studies indicate that for most thinkers, Khayyam’s quatrains are the source of inspiration for philosophical and mystical ideas and a source for saturating the spiritual void, understanding the "mysteries of eternity", solving the riddle of the "ancient world" and cosmology. Investigating the poems studied in the article indicate that Khayyam’s quatrains opened the mysterious doors of the universe to most Russian thinkers and readers and let them taste the wine of the universe, although some of them had different interpretations of Khayyam’s poems due to contradictions in his poems.
خلاصه ماشینی:
А. )، ایرانشناس سرشناس روس (1897م)، که تحصیلات خود را در دانشکدۀ زبانهای شرقی دانشگاه سنپیترزبورگ بهپایان رساند و مدت سه سال (1883- 1886م) هم در ایران اقامت گزیده بود و حاصل آن اثر معروف وی دربارۀ لهجههای زبان فارسی است، ترجمۀ اشعار خیام را در کارنامۀ خود دارد.
چالیسوا در سخنرانی خود با عنوان «عمر خیام چه گفت؟ (تاریخ ترجمههای روسی)» اشاره میکند: درست است که در زمان اتحاد شوروی ترجمۀ خیام از گرمان پلیستسکی و دیگر مترجمان بلافاصله بهفروش میرفتند، ولی امروز هم ما شاهد کتاب باارزشی از روآلد مالکِویچ (Малкович Роальд) با عنوان عمر خیام رباعیات، و مقایسۀ ترجمهها هستیم که سال 2012 منتشر شد.
2. بحث و بررسی از میان شاعران، مترجمان، و ایرانشناسانی که در قرن نوزدهم و بیستم به خیام انس داشتند و در وصف حال او و رباعیاتش شعر سرودند و در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد، میتوان به گرمان پلیستسکی (Герман Борисович Плисецкий)، نیکالای توراوِرف (Николай Николаевич Туроверов)، یوگِنی ویناکوروف (Евгений Михайлович Винокуров)، آلكساندر ميخائيلِويچ چاچيكِف (Александр Михайлович Чачиков)، آلكسئي الكساندرويچ سوركوف (Алексей Александрович Сурков)، دميتري باريسوويچ كِدرين (Дмитрий Борисович Кедрин)، گريگوري الكساندرويچ سانّيكِف (Григорий Александрович Санников)، گياورگي ولاديميرِويچ ايو'انِف (Георгий Владимирович Иванов)، و رسول حمزهتف (Расул Гамзатович Гамзатов)2 اشاره کرد.
ترجمۀ اشعار یسنین (به تصوير صفحه مراجعه شود)گرمان باریسویچ پلیستسکی (1931- 1992م) شاعر و مترجم قرن بیستم ادبیات روسیه است که در سال 1949 بهمنزلۀ مستمعآزاد وارد دانشگاه دولتی مسکو شد و در روزنامۀ ماسکوفسکی اونیورسیتت/ دانشگاه مسکو («Московский университет») چاپ آثارش را آغاز کرد.