چکیده:
درهم بافتگی هنری سویه های سبکی در متنهایی که سبک متعالی دارند، ویژگی بنیادین به شمار میآید. در شاهنامۀ فردوسی که در نوع ادبی حماسی، شاهکاری جهانی است همۀ سویه های سبکساز دست به دست هم داده تا توانسته سبک حماسی را بنمایانند. آن چه در پایههای این سبک حماسی حضور دارد، اندیشۀ اسطوره ای-حماسی با رویکردی ایرانی است. این اندیشۀ اسطوره ای-حماسی، زمان و مکان اعصار ابتدایی زندگی، تا دورههای تمدن بشری را نشان میدهد. در این مقاله تلاش شده است، در سویه های گوناگون سبکشناسی، یعنی در سویه های اسطوره ای، حماسی، تاویل پذیری، زبانی و تصویری، زیرساختهای مفهومی داستان رستم و سهراب آشکار شود. باری، سویههای سبکی داستان رستم و سهراب، نمایشی از اسطورۀ حماسی شدۀ آفرینش به دست میدهند که در پیکر رستم و تهمینه و سهراب به ستیزی دست مییازند تا مهرورزی و باروری تقدیس شده را یادآوری کنند.
Artistic interweaving of stylistic aspects of those texts which have sublime styles is considered fundamental feature. In Ferdowsi’s Shahnameh, as an epic masterpiece in the world, all stylistic aspects lead to revealing an epic style. What exists under the texture epic style appears to be the mythological-epic idea in terms of an Iranian one. this mythological-epic thought shows the space time from primitive era to periods civilization. This essay tries to represent the conceptual infrastructures of the story of Rostam and Sohrab in different aspects of stylistics such as mythological, epic, linguistic, visual and interpreter aspects. Therefore, stylistic aspects of the story of Rostam and Sohrab are representative of the becoming epic mythology of creation which reach as a conflict in the form of Rostam, Sohrab and Tahmineh which reminds becoming sacred kindness and fertility.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله تلاش شده است ، در سويه هاي گوناگون سبک شناسي، يعني در سويه هاي اسطوره اي، حماسي، تأويل پذيري، زباني و تصويري، زيرساختهاي مفهومي داستان رستم و سهراب آشکار شود.
Keywrds: Epic Style, Mythlgical Aspects, Interpreter Aspects, Linguistic Aspects, Visual Aspects 1- Assistant Prfessr in Persian Language and literature, Shahid Chamran University f Ahvaz, Ahvaz, Iran.
(بنگريد به : کليات سبک شناسي، شميسا: ص ١٥٣- ١٥٨؛ سبک شناسي، فتوحي: ص ٢٣٧-٢٤١) در اين مقاله ، با توجه به اينکه داستان رستم و سهراب ، يک متن اسطوره اي-حماسي است به عناصر سبکي ديگري به غير از عناصري که در کتابهاي سبک شناسي برشمرده شده ، توجّه ميشود.
چنان که در آغاز داستان رستم و سهراب ميخوانيم : اگــر تــنــدبــادي بــرآيــد ز کُــنــج بــه خــاک افگنــد نــارســـيــده تُرُنج ، (شاهنامه ، دفتردوم : ص ١١٧) در ساخت بيروني اين بيت ، «باد» همان مفهوم عام خود را دارد؛ امّا از منظر اسطوره اي، اين باد، ره به اساطير ايراني ميبرد.
بايد يادآوري کرد که اين زيرساخت اسطوره اي در تمام جنبه هاي شاهنامه حضور دارد؛ يعني در زبان و تصوير نيز خود را نمايان کرده است .
(دانش نامۀ اساطير جهان ، وارنر: ص ٢٦٦) سخن ديگر در وجه حماسي روايت رستم و سهراب اين است که اغلب ، حماسه را با جنگ و ستيز يکي ميدانند.
روايت شاهنامه از اين نبرد، با ترکيب سويه هاي اسطوره اي، حماسي، تأويلي، تصويري، زباني و ديگر سويه ها، سبکي از حماسه را در زبان و ادبيات فارسي آفريده که جريان حماسه سرايي را به يکي از نيرومندترين جريانهاي ادبي تبديل کرده است .