چکیده:
از برجستهترین آسیبها در حوزۀ نقل روایات، ورود روایات برساخته و نیز دستبرد در روایات صادر از معصومین علیهم السّلام است. و این، البته یکی از جبرانناپذیرترین آسیبهای ممکن در تاریخ اسلام، است که خود سبب شده تا سند و متن برخی روایات از جایگاه بلند اعتماد به زیر آمده، همواره با نگاه تردیدآلود، دیده شوند. یکی از عرصههایی که با ورود این آفت، آسیبهای جدّی دیده، روایات و بحث مهدویت است. اگرچه همواره معصومین علیهم السّلام تلاشهای وافری در زمینه پرهیز مردم از این آسیب از خود نشان دادند، اما ورود این معضل برخی از گسترههای معارف مهدوی را دستخوش دگرگونیهایی اگرچه اندک ساخته است.
این پژوهش در بازنمایی میزان این تاثیر در برخی از این گسترهها سامان گرفته و پس از بررسی برخی شواهد روایی به تحلیل سند و محتوای آنها پرداخته است. یافتههای پژوهش؛ حاکی از آن است که در مواردی که قطع به صدور روایت از معصوم علیه السّلام حاصل نمیشود، و احتمال وضع و تحریف به میان میآید، دقت و تامل در منبع، سند و محتوای روایت امری بایستهتر مینماید، چرا که بیشتر آسیبهایی که آموزههای مهدویت را در بر گرفته است، معلول همین جعل و تحریف در روایات مزبور است. و این آسیبها، بر کارایی آموزههای یادشده تاثیر منفی و معناداری دارد.
One of the most prominent challanges in the field of narration is the entry of fake narrations and also plagiarising narrations issued by the Infallibles (as),and this is one of the most irreparable challenges in the history of Islam, which has caused distrust in the document and text of some narrations and a doubtful view of them. One of the areas that has been seriously damaged by the arrival of this pestilence is the narrations and the subject of Mahdaviat. Although many efforts have been made by the Infallibles (as) to keep people away from this harm, but the entry of this problem has changed some areas of Mahdavi education, albeit slightly. This research has been done in order to represent the extent of this effect in some of these areas and after reviewing some narrative data, has analyzed the document and their content. Findings show that in cases where the narration of the Infallible (as) is not certain, and there is a possibility of falsification and distortion, accuracy and reflection on the source, document and content of the narration seems more necessary. Because most of the harms that have befallen the teachings of Mahdaviat arise from the same counterfeiting and distortion in these narrations. And these harms have a negative and significant effect on the efficiency of the mentioned teachings.
خلاصه ماشینی:
وی در ردّ واقفه روایاتی را نقل و مردود دانسته است؛ مانند: روایتی که در آن به امام باقر( نسبت داده شده که فرمود: همانا خداوند بنیإسرائیل را به دست موسی نجات داد و خداوند نجاتدهندۀ این امت از فرعون آن است به دست همنام او(طوسی، 1392: 44).
و سرانجام روایتی که به امام صادق( نسبت داده شده که برخی جزئیات را نیز بیان کرده است که: همانا برای فرزندم ابا الحسن( دو غیبت است یکی کمتر و دیگری طولانی تا اینکه میآید نزد شما کسی که میپندارد او مرده است و بر او نماز خواندهاند و او را دفن کردهاند و خاک قبر او را از دست خود میتکاند پس او در این ادعا دروغگو است.
سیدمحمد صدر در نقد این روایت سه مطلب ذکر کرده است: اوّل: این حدیث از رسول خدا( نقل نشده بلكه از ابن عبّاس روایت شده است، و از پایه و اساس دلیل و حجّت نیست و نمیتواند یك مسئله اعتقادی و تاریخی را اثبات كند.
به روایت اشاره کرده است که: ابوداود سجستانى نقل كرده است؛ هارون بن مغیرة از عمر بن أبى قیس از شعیب بن خالد از ابو اسحاق روایت مىكند كه: على به فرزند خود حسن نگریسته و فرمود: این پسرم آقا و سرور است، همچنانكه رسول خدا( او را اینگونه نامید و از نسل او فرزندى ظهور خواهد كرد، همنام با پیامبرتان كه در خلق و خوى شبیه اوست، ولى در خلق (چهره و اندام) شبیه او نیست.
به گونهای که جزرى شافعى(متوفای833ق) این حدیث را به اسناد خود از ابوداود نقل كرده و به جاى «نام حسن(»، «لفظ حسین(» در آن آمده است(جزرى دمشقى، بیتا: 165-168).