چکیده:
در میانۀ سدۀ هشتم هجری، شمال ایران شاهد پیدایش سه حکومت علوی تبار بود. سادات عمادی، مرعشی و کیایی به ترتیب در هزارجریب، مازندران خاوری و گیلان شرقی دولتهای شیعی تشکیل دادند. پیدایش این حکومت ها با وجود آن بود که دودمانهای بومی ـ محلی نیرومندی نظیر: چلاویان، ناصروندان، ولاشیان، روزافزونیه و پادوسبانان همواره حیات آنها را به چالش می کشیدند. هرچند تکیه بر تشیع یکی از دلایل ماندگاری این دودمانها بود، ولی چنین می نماید رشته ای از تبلیغات فرهنگی پردامنه به منظور مهندسی افکار عمومی، از سوی دولتهای هاشمی تبار بستر کسب مشروعیت برای این حکومت ها فراهم می ساخت. تکیه بر نسب هاشمی، تبلیغات، استفاده از باور مردم، تکیه بر نیروهای سرسپرده، استفاده از مفهوم شهادت، تقدیس فرمانروایان، مظلوم نمایی و تخریب چهرۀ مخالفان از شاخص ترین راهبردهایی بود که حکومت های سیدتبار شمال کشور طی سده های هشتم تا دهم هجری به منظور شکل دهی افکار عمومی از آنها بهره بردند و توانستند ضمن تاسیس حکومت به ماندگاری آن یاری رسانند.
Abstract
The northern Iran was controlled by Three Alawite governments in the middle of the eighth century AH. Emadi, Marashi and Kiai Sayyed sinstaled Shiite governments in HezarJerib, eastern Mazandaran and eastern Gilan. The emergence of these governments washappening the strong local dynasties such as the Chelavids, the Nasserites, the Wallachids, the Jalali, the Ruzafzuniyah, and the Padusbanids were always challengingwith them. Although reliance on Shiism was one of the reasons for the persistence of these dynasties, it seems that a series of far-reaching cultural propaganda in order to Public opinion engineering provided legitimacy to these governments on behalf of Hashemite governments. Relying on Hashemidchr('39')s lineage, propaganda, using peoplechr('39')s beliefs, relying on martyrs, using the concept of martyrdom, sanctifying rulers, oppressing and destroying the ones of the opposition were among the most significant strategies taken by Hashemidchr('39')s governments in the north during the eighth to tenth centuries AH. The descend Sayyed govrnments in the north of Iran in order to the public opinion engineering by used these methods were able benefited them and they were able to help maintain the government while establishing it.
خلاصه ماشینی:
هرچند تکيه بر تشيع يکي از دلايل ماندگاري اين دودمان ها بود، ولي چنين مينمايد رشته اي از تبليغات فرهنگي پردامنه به منظور مهندسي افکار عمومي، از سوي دولت هاي هاشميتبار بستر کسب مشروعيت براي اين حکومت ها فراهم ميساخت .
تکيه بر نسب هاشمي ، تبليغات ، استفاده از باور مردم ، تکيه بر نيروهاي سرسپرده ، استفاده از مفهوم شهادت ، تقديس فرمانروايان ، مظلوم نمايي و تخريب چهرة مخالفان از شاخص ترين راهبردهايي بود که حکومت هاي سيدتبار شمال کشور طي سده هاي هشتم تا دهم هجري به منظور شکل دهي افکار عمومي از آن ها بهره بردند و توانستند ضمن تأسيس حکومت به ماندگاري آن ياري رسانند.
حال پرسش اين است چه عواملي در ماندگاري حکومت هاي سيدتبار شمال کشور نقش داشت ؟ دولت هاي علويتبار براي کسب مشروعيت چه راهکاري داشتند؟ و از چه روش هايي براي شکل دهي به افکار عمومي بهره گرفتند؟ افکار عمومي به مجموعه افکار هر ملت به حالت خفته و خاموش يا بيدار و پرخروش ، موقتي يا زودگذر يا پايدار و بيدار گفته ميشود که روان شناسي آن ملت را تشکيل ميدهد و در پس آن ارزش هاي فرهنگي ريشه داري قرار دارد که پايه و اساس آن را ميريزد ( لازار، ١٣٩٨، ص .
سادات شمال ايران ، همواره خاندان هاي بومي را به عنوان رقباي خود در ميدان سياست ميديدند، لذا آنان کوشيدند تا سياست هاي فرهنگي خاصي را دنبال کنند تا بر افکار عمومي تأثير بگذارند.