چکیده:
برخی از اندیشمندان سیاسی به توجیه مذهبی حکومتهای عرفی پرداختند. این رویکرد علاوه بر تقویت نظری عرفیگرایی (سکولاریزم) در باب حکومت به مقبولیت حکومتهای عرفی در میان یهودیان، مسیحیان و مسلمانان کمک کرد. حکومت عرفی، حکومت مشروع و الهی راستین نیست و تحقق آن مزاحم حکومت الهی راستین و موعود ادیان است. برقرای حکومت الهی راستین در بعد نظری نیازمند نقد حکومتهای مزاحم است. بندیکت (باروخ) اسپینوزا فیلسوف هلندی قرن هفدهم، در عین شهرت به عقلگرایی در کتاب «رساله الهی سیاسی»، دلایل نقلی فراوانی از عهد قدیم و جدید برای توجیه حکومت عرفی ارایه کرد. کتاب او به تحکیم دموکراسی در جامعه یهودیان و مسیحیان کمک کرد. عرفیگرایی در باب حکومت را باید یک جریان بزرگ جهانی دید. هابز، اسپینوزا و جان لاک متفکران برجسته و سرچشمههای این جریان بعد از قرون وسطا هستند و عرفیگرایی در جهان اسلام از آنان تاثیر پذیرفته است. در این نوشتار دلایل نقلی اسپینوزا در باب توجیه حکومت عرفی بررسی و نقد شد. روش نقد در این نوشتار، یک روش عقلایی با شاخصها و سنجههای فرادینی است. این تحقیق نشان داد اسپینوزا از صلاحیت علمی کافی برای استنباط از متون مذهبی برخوردار نبوده است. پیشفرضهای نادرست او موجب بروز خطا در استنباطهای او گردید. استنباط اسپینوزا از متون مذهبی به لحاظ روشی هم اشکالات مهم و اساسی داشته است. او گرفتار تفسیر به رای، بیتوجهی به همه آیات مرتبط با موضوع و ارایه استنباطی با تضاد درونی و مبتلا به ناسازگاری با برخی مسلمات دینی و سیره و تاریخ پیامبران شده است.
Liberalism with an optimistic approach to human nature and international institutions is one of the major attitudes in international relations to establish global security. Relying on liberal principles and prescribing political solutions, this theory pursues goals such as freedom, peace and prosperity in international politics. Using a descriptive-analytical method, this paper analyzes the liberal theory of security and its ineffectiveness in creating international peace and security in the three areas of principles, goals and strategies. Historical facts show that the principles of liberalism, such as individualism, welfare, and unjust attitudes, have exacerbated international and regional conflicts.
خلاصه ماشینی:
بندیکت (باروخ) اسپینوزا فیلسوف هلندی قرن هفدهم، در عین شهرت به عقلگرایی در کتاب «رساله الهی سیاسی»، دلایل نقلی فراوانی از عهد قدیم و جدید برای توجیه حکومت عرفی ارائه کرد.
برخی از اندیشمندان سیاسی طرفدار حکومت عرفی مانند هابز، لاک، اسپینوزا، علی عبدالرازق، برای تقویت و پذیرش نظریه خود در این باب به توجیه مذهبی با استفاده از دلایل نقلی پرداختند.
اسپینوزا در کتاب رساله الهی سیاسی با استفاده از عهد قدیم و جدید به طرح دلایلی نقلی پرداخت تا نشان دهد مبانی حکومت عرفی و اصول آن مورد تأیید خداوند و دین است.
اسپینوزا معتقد بود سخن ملّاکی نبی با کاهنان آن عصر به صراحت نشان میدهد که مقامات مذهبی نباید در امور حکومتی دخالت کنند و باید این اصل را در حکومت عرفی رعایت کرد.
براساس این چهار شاخص و سنجه، روش تفسیر و استنباط اسپینوزا از کتاب مقدس و دلایل نقلی او در باب توجیه اصول حکومت عرفی را بررسی و نقد خواهیم کرد.
توجه او در مواردی چون توجیه توصیههای مسیح به حواریون که با ادعای اسپینوزا در اطاعت از حاکمان تعارض دارد، نشان میدهد او به این نکته توجه دارد؛ ولی در عمل چندان توجهی به فقرات معارض نکرده و بیشتر مواقع به دنبال شاهدی از کتاب مقدس برای تأیید نظریه خود بوده است.