چکیده:
در تحلیل حادثة عاشورا، سخنان و گفته ها و بررس یهای بسیاری از دیدگاه های مختلف ارائه شده است. در مقالة حاضر، نگارنده از نگاه اندیشه حکومتی اسلام به انگیزة امام حسین ر در حادثه کربلا توجه کرده است. معرکة عاشورا در واقع با همه نامرد یها و نامراد یها که در آن رخ داد، از وضع نظام حکومت اسلامی مایه م یگرفت؛ یعنی سیدالشهدا به عنوان امام و مشعلدار هدایت بشر، در پی آن بود که جریان حکومت را به سمتی سوق دهد که با جوهرة تعالیم اسلام هماهنگ، و مبتنی بر دواعی الهی و معنوی باشد. امام علیه السلام هرچند خط خیز و چال شآفرین بودن این حرکت و عکس العمل های سخت نظام حاکم اموی را رصد کرده بود، اما این نم یتوانست مانع اساسی بر سر راه قیام آن حضرت محسوب شود. با همه جانفشانی و فداکاری ب یمثال سیدالشهدا علیه السلام و یاران با اخلاص او و در نهایت اسارت خاندان پیامبر (ص) همچنان که امام علیه السلام خود م یدانست توفیقی در تشکیل حکومت دینی حاصل نشد. اما در این تردیدی نیست که با شهادت امام علیه السلام در تقابل با نظام استبدادی اموی، اندیشة اسلامی حکومت در ذهن ها تثبیت گردید و حقایق عظیم این فکر، با خون نوادة پیامبر (ص) بر سنگفرش تاریخ حک شد و تا همیشه باقی ماند.
فی تحلیل حادثة عاشوراء، تم عرض العدید من الأقوال و الآراء و الدراسات المختلفة. فی هذا المقال یرکز الکاتب الی دافع الإمام الحسین (علیه السلام) فی حادثة کربلاء من وجهة فکر الحکومة الإسلامیة. وفی الواقع إن معرکة عاشوراء بالرغم من کل الغدر و عدم موالمة الأوضاع فیها، کانت تستمد من وضع الحکومة الإسلامیة. أی أن سید الشهداء بصفته الإمام وحامل مشعل الهدایة کان قد سعی الی توجیه الحکومة فی اتجاه ینسجم مع جوهر تعالیم الإسلام ویقوم علی اساس الهی ومعنوی. علی الرغم من إن الإمام (علیه السلام) قد لاحظ الطبیعة الخطیة و المتحدیة للنظام الأموی الحاکم، إلا إن هذا لا یمکن اعتباره عقبة رئیسیة امام انتفاضته علیه السلام.
بالرغم من کل التضحیات و التفانی اللامثیل له لسید الشهداء (علیه السلام) واصحابه المخلصین و التی ادت فی النهایة الی سبی آل بیت النبوة (ص) کما کان یعلم الإمام (علیه السلام) فإنه لم ینجح فی تشکیل حکومة دینیة. لکن مما لا شک فیه أنه مع استشهاد الإمام (علیه السلام) خلال مواجهته مع النظام الأموی المستبد فإن الفکر الإسلامی للحکومة ترسخت فی الاذهان ونقشت هذه الحقائق العظیمة لهذا الفکر علی رصیف التاریخ و تبقی الی الأبد.
For the analysis of the Ashura incident, many different views, statements, and studies have been presented so far. In this article, the author pays attention to Imam Hussein’s motive in the Karbala incident from the viewpoint of the Islamic governmental thought. The battle of Ashura, in fact, with all its cowardice and failures, was based on the state of the Islamic government; that is, Sayyed al-Shuhada, as the Imam and torchbearer to lead man, sought to lead the government to a direction to be in harmony with the essence of the teachings of Islam and based on the divine and spiritual motives and reasons. Although the Imam had observed the dangerous and challenging nature of this movement and the harsh reactions of the ruling Umayyad regime, they could not be considered major obstacles to his uprising. With all the unparalleled sacrifices of the Imam and his sincere companions and finally the captivity of the Prophet’s household - as the Imam knew - success was achieved in the formation of a religious government. But certainly with the martyrdom of the Imam in the opposition to the Umayyad tyrannical governmental system, the Islamic governmental thought was established in the minds, and the great truths of this thought were recorded in history with the Prophet’s grandson’s blood which will remain forever.
خلاصه ماشینی:
حیات این عالم مجاهد، حیات پربار علمی و مبارزاتی بود و در هر دو جبهه، ایشان تلاش و جنبش و حرکت فوقالعاده از خود نشان داد و بسیار به توفیقات و نتایج عظیم دست پیدا کرد؛ به همین دليل چالشهای سخت و طاقتفرسايي بین او و حکومت استبدادی عراق به وجود آمد.
حسین٧ کسی است که نبوغ و استعداد و عظمت و قداست انسانی، یکجا در وجود شریفش خلاصه شده بود و سازندگی و تعالی حیاتْ در روح و اندیشه خالص وی موج میزد و بر او گران میآمد که این عظمت و قداست و تموج بلند اندیشه را به خود منحصر ببیند؛ ازاینرو آن را در راه عقاید و نسلهای آینده هزینه کرد.
ازاینرو در حقیقت قانون این دین، نظام حکومت عادلْ در نظر گرفته شده و این همان اکمال دین و اتمام نعمتی است که قرآن کریم در گردهمایی عظیم روز غدیر در رابطه با رسول خدا٩ و آیندة اسلام، با صدای بلند اعلان کرد.
این نظام حکومتی از آن روز که اسلام آن را آشکار کرد و رسالت خود را بدان تمامیت بخشید، همواره با یک چالش بزرگ و بیدادگرانه مواجه بوده است که نخواسته حکومت تا ابد رنگ الهی و نقش حکومت نبوی هاشمی را بر خود داشته باشد.