خلاصه ماشینی:
"انسان این آثار را برای تأمین نیازهای حیاتی خود و برقراری ارتباط بیکلام با همنوعانش،با سادهترین مواد و ابزاری که در اختیار داشته است،به شیوهای کاملا واقعگرایانه نقاشی کرده است.
مثال خوبی که میتوان در این مورد بیان کرد،حروف اندیشهنگاشت(ایدوگراف)خط چینی است که در اصل چیزی جز تصویرهای کوچکی از اشیای طبیعی نبودهاند؛لیکن با گذشت اندک زمانی،خاصیت تصویری خود را به کلی از دست دادندو به صورت علائم مجرد درآمدند.
در کشور ما نیز آموزش بزرگسالان بیسواد با اتکا و اصراری که بر آموزش از طریق متن نوشتاری دارد و از سایر رسانههای آموزشی کمتر بهره میبرد،همواره با افت آموزشی و تداوم نیافتن یادگیری مواجه است.
نظام آموزشی در این زمینه تحرک کافی ندارد،و هنوز بهطور عمده، استفاده از شیوهء گفتاری و کلامی برای ایجاد ارتباط و اتقال،در آن غالب است.
آثار و شواهدی که از کتاب«ارژنگ»مانی به دست آمده است، نشان میدهد که این کتاب بیشتر جنبهء تصویری داشته و از طریق تصویر به ترویج و تبلیغ میپرداخته است؛بهطوری که در برخی کتابهای تاریخی به مانی لقب«پیامبر نقاش»داده شده است.
نقالی،شیوهای برای بیان حماسی داستانهای شاهنامهء فردوسی، از دیرباز در محلهایی قهوهخانهها مرسوم بوده است و نقالان با بیانی ویژه،اعار این شاعر بزرگ را بارها و بارها نقل میکردند و مردم پس از کار روزانه،در قهوهخانهها گرد هم میآمدند و با اشتیاق فراوان به این اشعار گوش میسپردند و آنها را حفظ میکردند.
نکتهء دیگری که در این زمینه باید به آن توجه کرد،نحوهء بیان و یا قالبی است که برای ساخت تصویرهای مناسب به کار میرود."