چکیده:
میزان رعایت قواعد و موضوعات فقهی در تبلیغات بازرگانی موضوع مهمی است که میتواند به تشخیص تبلیغات سالم از منظر فقهی کمک کند. آنچه در سایر پژوهشها مورد توجه قرار گرفته است، میزان رعایت قوانین و مقررات و دستورالعملها در تبلیغات بازگانی از منظر مسئولیت مدنی و حقوقی بوده است. اما در این پژوهش با روش تحلیل محتوا روند پنج ساله میزان رعایت متغیرهای فقهی در تبلیغات بازرگانی شبکه یک سیما از سال 1394 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه پژوهش تائید نظریه مسئولیت اجتماعی بود، به این مفهوم که رسانه ملی در پخش آگهیهای بازرگانی قواعد و هنجارها را رعایت کرده است. در 5/85 درصد آگهیهای مورد برسی هیچ یک از متغیرهای فقهی مشاهده نشد، ولی در 5/14 درصد آگهیها یکی از متغیرهای نجش، تدلیس، غش، مشتبه نمودن، تغریر یا نفی سبیل مشاهده شد. نکته قابل توجه در این روندپژوهی، رشد صعودی برخی متغیرهاست که نشان از کاهش توجه و یا افزایش آگهیهای ناسالم از منظر فقهی دارد. به عنوان نمونه متغیرهای نجش، تدلیس و غش به صورت عمده در طول پنج سال مورد بررسی در آگهیها دو تا سه برابر رشد کردهاند و اگر تمهیدات و نظارت لازم در این زمینه اتخاذ نشود، این موضوع میتواند باعث رشد و گسترش تبلیغات ناسالم از منظر فقهی شود.
The level of compliance with jurisprudential rules and issues in commercial advertising is an important issue that can help identify healthy jurisprudential advertising. However, in this research method, the five-year trend of content observance of jurisprudential variables in commercial advertisements of One Sima network from 1394 to 1398 has been studied by content analysis method. Is. According to this study, none of the jurisprudential variables were observed in 85.5% of the studied advertisements, but in 14.5% of the advertisements, one of the variables of impurity, cheating, fainting, suspicion, change, and Yanfi mustache was observed. A noteworthy point in this research process is the upward growth of some variables, which indicates a decrease in attention or an increase in unhealthy advertisements from a jurisprudential point of view. For example, the variables Najash, Tadlis, and Ghash have grown by two to three times over the course of five years, and if the necessary arrangements are not made, this could lead to the growth and spread of unhealthy propaganda from a jurisprudential point of view.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش به منظور بررسي روند رعايت قواعد فقهي ضمان آور ناشي از تبليغات بازرگاني يا به تعبيري مسئوليت مدني ناشي از تبليغات از منظر قواعد فقهي به تحليل محتواي پنج سال از تبليغات پخش شده از سيماي جمهوري اسلامي ايران پرداخته است ، تا ضمن بررسي متغيرهاي فقهي از جمله تدليس ، غرر، ضرر، تسبيب ، نجش ، غش و...
يوسف ، سليمي و حسيني(١٣٩٨)، در پژوهشي با روش تحليل محتوا با عنوان «کنکاشي در رعايت قواعد فقهي در تبليغات بازرگاني تلويزيوني» با بررسي آگهيهاي يک سال شبکه يک سيما نتيجه گيري کردند که در ٨٧/٧ درصد آگهيهاي بررسي شده موارد تخلف از قواعد و موضوعات فقهي ازجمله غبن ، غرر، ضرر، ايجاب ملزم ، تسبيب و اتلاف ، استيفاي نامشروع ، نفي سبيل ، غش ، تعاون بر اثم و تخلف شرط ضمني وجود نداشته و يا بسيار اندک بوده است .
با ملاحظه پيشينه فوق درمييابيم هرچند در زمينه مسئوليت مدني رسانه ها در فقه و نظام حقوقي ايران تحقيقاتي صورت گرفته ، اما از منظر قواعد فقهي کمتر به اين موضوع توجه شده است .
آنچه در ساير پژوهش ها مورد توجه قرار گرفته است ، ميزان رعايت قوانين و مقررات و دستورالعمل ها در تبليغات بازگاني از منظر مسئوليت مدني و حقوقي بوده است ، اما در اين پژوهش روند پنج ساله ميزان رعايت متغيرهاي فقهي مورد بررسي قرار گرفت و نتيجه آن تائيد نظريه مسئوليت اجتماعي بود، به اين مفهوم که رسانه ملي در پخش آگهيهاي بازرگاني قواعد و هنجارها را رعايت کرده است .