چکیده:
زمینه و هدف
بیدل دهلوی، شاعر و عارف فارسیزبان سبک هندی و پرورشیافته در شبهقاره هند است. او نگاه و زبانی ویژه به موضوعات گوناگون دارد. هدف در این مقاله بررسی سبک و سطح فکری اوست و بر آن است ویژگیهای بارز سبک فکری بیدل درباره انسان کامل را واکاوی کند و دریابد که نگرش او تحت تاثیر عرفان اسلامی است یا عرفان هندی و تفاوت دیدگاه او و عرفان هندی در تبیین انسان کامل در چیست؟
روش
در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، شعر و اندیشه بیدل از دیدگاه سب شناسی فکری بررسی و چهار محور اصلی اندیشه بیدل که عبارتند از: انسانشناسی، انسان علت آفرینش، حقیقت محمدیه، کمال انسان و عرفان هندی بیان میگردد.
یافته ها
بیدل دهلوی با آنکه پرورشیافته سرزمین هند و متاثر از عرفان و فلسفه هندوان است، با نگاه عرفان اسلامی به تعریفی جامع و کامل از انسان و ویژگیهای او میپردازد و در این باره از افکار ابن عربی تاثیر پذیرفته است. انسان کامل بیدل با انسان کمالیافته عرفان هندی که از دیدگاه بودا، هدف نهایی اش رسیدن به نیروانا (سکوت و خاموشی) و مقام «آرهات» یا (انسان کامل) است و یا از منظر یوگا که هدفش رسیدن به مقام «زنده آزادی» است، تفاوت دارد. انسان کامل بیدل آیینه تمامنمای خداوند، خلاصه اعیان و زبده آفاق، یعنی پیامبر اسلام (ص) است. بیدل هدف از آفرینش را وجود مقدس حضرت محمد (ص) میداند.
نتیجهگیری
یکی از درونمایه های اصلی در سطح فکری بیدل، نظریه انسان کامل است. در اندیشه بیدل، انسان موجودی کمالگراست که میتواند با معرفت نفس و حق مراتب کمال را بپیماید که در این سیروسلوک مراحل خودشناسی، مرگ ارادی و تسلط بر نفس، جود وکرم، صبر، توکل و تسلیم و رضا نقش ویژه ای در رسیدن انسان به کمال دارند. بیدل در سرزمین هند و در بطن اندیشه های فلسفی و مکتبهای عرفانی هند پرورش یافته است. در این فضای جغرافیایی آبشخور اندیشه های او علاوه بر منابع اسلامی، متون اوپانیشاد و عرفانهای هندی بوده است، لیکن نظریه او درمورد انسان کامل، تفکری اسلامی و ابن عربیوار است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Biddle Dehlavi is a Persian mystic and poet of Indian style and brought up in the Indian subcontinent. He had a special view and expression on various issues. The purpose of this article is to study his style and level of thought and it wants to analyze the salient features of Biddle's style of thinking about the perfect man and find out whether his attitude is influenced by Islamic mysticism or Indian mysticism and what is the difference between his view and Indian mysticism in explaining the perfect man? METHODOLOGY: In this research, Biddle's poetry and thoughts are studied from the perspective of intellectual stylistics with descriptive-analytical method and library tools. The four main axes of Biddle's thoughts are: Anthropology in Biddle's thought, Man as the cause of creation, Muhammadiah truth, Man's perfection in Biddle's thought and Indian mysticism. FINDINGS: Biddle Dehlavi, although he was brought up in India and influenced by Hindu mysticism and philosophy, gives a comprehensive and complete definition of man and his characteristics by Islamic mysticism perspective and he has been influenced by Ibn Arabi's thoughts in this regard. The perfect man in Biddle's view is different from the man in Indian mysticism. According to the Buddha, the ultimate goal of man is to attain nirvana (silence) and the status of "Arhat" (perfect man), and his view is also different from that of yoga, which aims to achieve the status of "living freedom". In Biddle's view, the perfect human being is the complete mirror of God, the summary of the nobility and the best of the horizons, that is, the Prophet of Islam (PBUH). Biddle considers the purpose of creation to be the holy existence of the Prophet Muhammad (PBUH). CONCLUSION: One of the main themes in Biddle's intellectual level is the theory of the perfect man. In Biddle's view, man is a perfectionist being who can attain perfection through self-knowledge. In following these stages: self-knowledge, voluntary death and self-control, dignity, patience, trust in God and submission, and satisfaction play a special role in man's attainment of perfection. Biddle Dehlavi grew up in India, at the center of Indian philosophical thought and mystical schools. In this geographical space, the main source of his thoughts, in addition to Islamic sources, has been the study of Upanishads and Indian mysticism, but still his theory of the perfect man is Islamic and Ibn Arabi-like.
خلاصه ماشینی:
«اگرچه مذاهب غيرالهي در شناخت و معرفي انسان کامل يک نگرش عميق و همه جانبه نداشته اند، اما در دين مبين اسلام ، تصوير انسان آرماني مصداق تجلي اسم اعظم ، حقيقت محمدي است که «به عقيدة ابن عربي شخص رسول اکرم (ص ) نيست ، بلکه آن موجودي ماوراء طبيعي است که برابر است با عقل اول و تمام انبياء از آدم تا محمد (ص ) مظاهر آن حقيقت و نواب آن هستند» (محييالدين عربي، چهرة برجستۀ عرفان اسلامي، جهانگيري: صص ٣٢٨-٣٢٩) انسان شناسي در انديشۀ بيدل در معرفت عارفانۀ بيدل ، انسان اشرف مخلوقات ، خليفۀ حق در زمين است ، کون جامع ، امانت دار حق و آيينۀ اسماء و صفات الهي است .
غرض از دوئي ساز اظهار بود به وحدت جهان سخت بيکار بود (عرفان : ص ٦٨٩) پس با ظهور انسان ، صفتهاي عالم بيرنگي و ذات حق نمود پيدا کرد و حضرت حق از مرتبۀ بطون به مرتبه ظهور درآمد: صــــفتهاي بيرنــــگ تعــــداد يافــــت ظهــور از بطــون رنــگ ارشــاد يافــت (همان ) به تعبير ديگر، در عالم وحدت ميان اسماء و صفات الهي تمايزي نبود و هرچه بود وحدت بدون کثرت بود، پس با ظهور انسان که مظهر تمام نماي اسماء و صفات الهي است ، اسماء و صفات حق امتياز يافت : جمــــع شــــد آن همــــه پرافشــــاني آشـــــيان بســـــت ســـــعي انســـــاني يعنـــي آمـــد بـــه ضـــبط قـــدرت ذات عـــــالم امتيـــــاز اســـــم و صـــــفات (همان : ص ١٣٣) بدينسان جهانبيني و تفکر بيدل را همچون بسياري ديگر از مباحث او بايد براساس نظريۀ تجلي او فهميد، پس به اعتقاد بيدل اعيان ممکنات پيش از آنکه با تجلي حق جامۀ عينيت به تن کنند، به شکل «اعيان ثابته » در علم خداوند ثبوت داشته اند، ثبوت اين اعيان در علم خداوند نتيجۀ ذاتي حبي اوست : نغمه ما خروش اعيانست که ز ساز قدم نمايانست نيست اعيان برون ز ساز قديم جوش خم در دل خم است مقيم (همان : ص ٤٨).