چکیده:
زمینه و هدف
شهریار را شاعر سنتگرای نوجو گفتهاند و این، ویژگی غالب در سخن اوست؛ چه در زمینه موضوع و محتوا، چه زبان و چه تصاویر شاعرانه. در تصویرپردازی شاعرانه او، نو و سنتی به هم آمیخته است؛ او هم تصاویر کلیشهای و تکراری برگرفته از سنت غزلسرایی فارسی را در شعر خود وارد میکند و بیقیدوبند آن را بکار میگیرد و هم با تکیه بر تجارب شخصی، دید فردی و عینیتگرایی، تصاویر نو و بیسابقهای از پدیدههای معاصر و تجارب شخصی خویش میآفریند. در پژوهش حاضر، سنتگرایی و نوگرایی شهریار در زمینه تصاویر شعری مورد بررسی قرار گرفته و تشبیهات و استعارهها در شعر شهریار از این منظر بازکاویده شده و مورد تجزیه و تحلیل علمی و منتقدانه قرار گرفته است.
روش مطالعه
روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانهای) است.
یافتهها
بسامد تصاویر تکراری و کلیشهای در شعر شهریار بسیار بالاست و حجم وسیعی از تصاویر او را، تصاویر ماخوذ از سنت غزلسرایی فارسی تشکیل میدهد. تشبیهات و تصاویر مرتبط با ویژگیهای جمالشناسی معشوق، قریب به اتفاق، برگرفته از گذشتهاند و نوآوریهای او در تصویرپردازی، بیشتر مرتبط با پدیدههای معاصر، ویژگیهای زندگی مدرن و تجارب شخصی شاعر میباشد.
نتیجهگیری
تصاویری که ویژگیهای جمالشناسی معشوق سنتی را بازتاب میدهند در شعر او بصورت گسترده وارد شدهاند. بسیاری از تصاویر شعری او درمورد معشوق، برگرفته از سنت است و در این زمینه بهویژه از حافظ، بسیار تاثیر پذیرفته است. شهریار در تصویرپردازی بیشتر از تشبیه و استعاره سود جسته است و اگر نوآوریهایی در زمینه تشبیه داشته، در استعاره، سنتگراتر است. در شعر او کمتر میتوان نشانی از سمبل و نماد یافت و این عامل نیز نشان از عدم فردیت در نظام کلی تصویری شهریار است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Shahriar has been called the traditional poet of the nouveau riche and this is the dominant feature in his speech; Whether in terms of subject matter and content, language or poetic imagery. In his poetic imagery, new and traditional are mixed; He incorporates stereotypical and repetitive images taken from the Persian lyric tradition in his poetry and uses it unconditionally, and also creates new and unprecedented images of contemporary phenomena and personal experiences by relying on personal experiences, personal vision and objectivism. In the present study, Shahriyar's traditionalism and modernity in the field of poetic images have been studied and similes and metaphors in Shahriyar's poetry have been re-examined from this perspective and have been scientifically and critically analyzed.
METHODOLOGY: The research method in this article is descriptive-analytical and the method of data collection is documentary (library).
FINDINGS: The frequency of repetitive and cliched images in Shahriyar's poetry is very high and a large volume of his images are images derived from the Persian lyric tradition. The similes and images related to the aesthetic features of the beloved are almost entirely from the past, and his innovations in imagery are mostly related to contemporary phenomena, the features of modern life, and the poet's personal experiences.
CONCLUSION: Images that reflect the aesthetic features of the traditional lover are widely included in his poetry. Many of his poetic images of the beloved are taken from tradition and have been greatly influenced in this regard, especially by Hafiz. Shahriar has benefited more from simile and metaphor in illustration, and if he has innovated in the field of simile, he is more traditional in metaphor. In his poetry, less signs and symbols can be found, and this factor is also a sign of lack of individuality in the general visual system of Shahriar.
خلاصه ماشینی:
در زمينۀ تصويرپردازي نيز شعر شهريار آميخته اي از نوگرايي و نوجويي و سنّت گرايي است ؛ به اين شکل که هم تصاوير نو بواسطۀ خلاقيّت هنري و با تکيه و تأکيد بر فردّيت گرايي، تجربه گرايي و عينيّت گرايي و نگاه شخصي و به تأثير از نيما و گفتمان هنري او، در شعر او خلق ميشود و هم تصاوير بسياري از سنّت غزلسرايي فارسي مأخوذ است که تصويرگرايي او را متمايل به گذشته نشان ميدهد.
دهان غنچۀ گل وا شود که ابر بهار به دايگي شد و پر شير ساخت پستان را (ديوان شهريار: ص ٨٥) گشوده بلبل طبعم دهن به نغمه چو ديدم به خير مقدم من غنچه باز کرده دهن را (همان : ص ٨٧) 1 - Intertextuality relationship ٢-در سنّت گرايي خود ميسرايد: سنّت شکني نه رستگاري است قومي که چنين نه رستگار است (ديوان شهريار: ص ٤٧١) لاله نيز با رنگ سرخ و با شکل جام مانندش ، در ادب فارسي بسيار به جام شراب مانند شده است و بخصوص در شعر حافظ ١، که از نظر شهريار «برترين شاعر بود و هر فرصتي که به او دست ميداد از حافظ ياد ميکرد» (زندگي ادبي و اجتماعي استاد شهريار، کاويان پور: ص ١٢) بسيار کاربرد دارد و بسبب نگاه سنّتي، در ابيات زير از شهريار تکرار شده و حاصل رابطۀ بينامتني تصويري شعر شاعر با متون گذشته و بويژه غزل حافظ ميباشد.