چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خودراهبر با رویکرد وارونه بهمنظور پرورش فراگیرانی واجد شایستگیهای یادگیری خودراهبر بود.
روش: در این پژوهش بهمنظور ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خودراهبر با رویکرد وارونه از روش کیفی پژوهش نظریهای با هدف خلق و نقد طرحوارههای مفهومی برای فهم ماهیت بنیادی و ساختار پدیدهها استفاده شد. بدین سبب با بهرهگیری از روش نمونهگیری هدفمند ملاک محور از 147 منبع فارسی و 287 منبع لاتین برای تبیین مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران حوزه یادگیری خودراهبر و برنامه درسی استفاده گردید.
یافتهها: پس از نقد و واکاوی طرحواره های یادگیری خودراهبر و برنامههای درسی اعم از رویکرد خطی و رویکرد غیرخطی، ابعاد و شاخصها پدیدهها شناسایی و مورد مقایسه قرار گرفت.
نتیجهگیری: چهار ویژگی استنتاج شده از طرحواره های یادگیری خودراهبر شامل خود نظارتی فراگیران، نقش منعطف معلم، شرایط موقعیتها و روشهای یاددهی و یادگیری، نیازمند استفاده از هر دو نوع طرحواره برنامه درسی خطی و غیرخطی است. در همین راستا با بهرهگیری از رویکرد وارونه، طرحواره برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خودراهبر با رویکرد وارونه طراحی گردید که ویژگیهای طرحواره های یادگیری خودراهبر و طرحوارههای برنامه درسی خطی و غیرخطی را دارا میباشد.
Purpose: Developing learners with self-directed learning competencies is one of the important goals of education. Because self-directed learning is a process through which learners can develop their own knowledge, skills and interests in life. Method:the main purpose of this study was to present a self-directed learning-based curriculum model with an inverted approach that used theories research methodology to present a desirable curriculum model. The purpose of the research is to create theory and critique conceptual schemas that understand the fundamental nature and structure of curriculum phenomena and processes. In this regard, Using targeted sampling method 147 Farsi and 287 Latin sources have been used to design the curriculum schema based on the self-directed learning with an inverted approach. Findings: After critiquing and analyzing conceptual schemas in the field of self-directed learning and syllabuses, both linear and nonlinear, and the important feature of the reversed curriculum, namely the out-of-classroom environment to the in-class environment, the appropriate schemas for optimal curriculum design. Selected and based on selected conceptual schemas in the field of self-directed learning and curriculum, the basic concepts and components were identified for designing the optimal curriculum. Conclusion: Finally, based on the implications made, the characteristics and structural relationships of the elements of the self-directed learning curriculum with the inverse approach were also determined and finally the conceptual schema of the self-directed learning curriculum with the inverse approach was extracted.
خلاصه ماشینی:
طراحي طرحواره مفهومي برنامه درسي مبتني بر يادگيري خودراهبر با رويکرد وارونه Conceptual Schema Design of Self-directed Learning-Based Curriculum with Inverted Approach محمد نوريان ١، مرجان افشاري ٢* دريافت مقاله : ١٣٩٨/١١/١٨ پذيرش مقاله : ١٣٩٩/٠٥/٢٨ چکيده هدف : هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوي برنامه درسي مبتني بر يادگيري خودراهبر با رويکرد وارونه به منظور پرورش فراگيراني واجد شايستگيهاي يادگيري خودراهبر بود.
به همين جهت بايد با بهره گيري مؤثر از فرصت ها و همچنين پتانسيل هاي موجود، برنامه درسي متداول را مورد تجديد مهندسي و تجديد ساختار قرار داد (جلالي و عباسي، ١٣٨٣) تا نظام آموزشي بتواند قدرت انديشه و مهارت هاي ذهني فراگيران را براي دست يافتن به راه حل هاي مناسب و واقع بينانه و خلق ايده هاي نو تقويت کند و افرادي کاوشگر، آفريننده ، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغيير را تربيت کند (ميرکمالي و خورشيدي ، ١٣٨٧)؛ بنابراين با عنايت به مطالب طرح شده به نظر ميرسد يکي از موضوعات چالش برانگيز در وضعيت فعلي نظام آموزشي اين است که برنامه هاي درسي زمينه هاي دستيابي دانش آموزان به دانش ، مهارت و نگرش لازم در ارتباط با يادگيري خودراهبر را فراهم نميآورند؛ بنابراين تغيير رويکرد برنامه درسي متداول براي خودراهبر نمودن فراگيران به منظور گسترش سطح تجربيات و ارتقاي توانمنديهاي يادگيرندگان (سري ونگ ٥، ٢٠١٥) از طريق تغيير رويکرد معلم محوري به رويکرد دانش آموز محوري و همچنين به حداکثر رساندن فرصت هاي يادگيري دانش آموزان به وسيلۀ ايجاد محيط هاي متنوع آموزشي و وادار نمودن آن ها به ارائه ايده و تفکر درباره چگونگي استفاده از ايده ها ضروري ميباشد (حمدان ٦ و همکاران ، ٢٠١٣).