چکیده:
بنا بر آیات قرآن کریم، مستضعفان بهعنوان بخشی از جامعۀ طاغوتزده، همواره از سوی مستکبران و نظام سلطه مورد ظلم و ستم واقع شده یا ضعیف بهشمار آمده و ناتوان نگاه داشته شدهاند. باتوجهبه اینکه خدای متعال در عرض همین امر، در آیات متعدد، از مؤمنان خواسته تا برای برونرفت از مشکلات به طور پیوسته جهاد کنند، این پرسش مطرح میشود: قرآن کریم چه راهبردهایی را برای برونرفت مستضعفان از استضعاف طرحریزی کرده است؟ پاسخ احتمالی آن است که باتوجهبه تفاوت معیارهای پیشرفتزا در نظامات دینی با غیردینی، خداوند ترکیبی از راهبردهای مادی و معنوی را ارائه داده باشد. مطمئناً فهم و تحلیلِ روشمند این راهبردها میتواند ما را به سطح جدیدی از مبارزات نامتقارن رهنمون سازد. جستار حاضر با روش تحلیلی-توصیفی در ذیل نگاهی «گفتمانمحورانه»، درصدد احصا و تحلیل راهبردهای مبارزاتی مستضعفان در مواجهه با مستکبران است. دستاورد این تلاش نشان میدهد که قرآن کریم از مستضعفان بهعنوان صاحبان بالقوۀ ارثبری عالم، خواسته با «مقاومت همهجانبه» در سایۀ استعانت از خدای قادر، جامعۀ طاغوتی را به جامعۀ توحیدی و ولایی مبدّل سازند و خلیفةاللهی خود را در زمین بهفعلیت برسانند.
According to the verses of the Holy Quran, the oppressed, as a part of the tyrannical society, have always been oppressed or considered weak by the arrogant and the system of domination and have been kept powerless. Considering that God Almighty has asked the believers in several verses to constantly strive to get out of problems, this question arises: What strategies has the Holy Qur'an outlined for overcoming the oppressed? The possible answer is that God has provided a combination of material and spiritual strategies, given the differences in progressive criteria in religious and non-religious systems. Certainly, a methodical understanding and analysis of these strategies can lead us to a new level of asymmetric struggle. The present article, with an analytical-descriptive method under a "discourse-oriented" view, seeks to enumerate and analyze the struggle strategies of the oppressed in the face of the arrogant. The result of this effort shows that the Holy Qur'an asks the oppressed, as potential heirs of the world, to transform the Taghut society into a monotheistic and guardian society by "all-around resistance" with the help of God Almighty, and to establish their caliph on earth as human beings.
خلاصه ماشینی:
به موازات همين نگاه متفاوت طلبي يا مفعولي ، قرآن پژوهان نيز در خصـوص اين گروه ، برداشت هاي مختلف و بعضا متعارضي اظهار داشته اند: عده اي همه يا برخي مستضعفان را کسـاني مي دانند که دربارٔە اوامر و نواهي الهي دچار جهالت قاصـرگونه هسـتند و لذا رجائا بخشــشــشــان از خداي متعال انتظار ميرود (طباطبايي ، ۱۳۹۰، ج ۵: ۵۱-۵۲؛ مطهري، ۱۳۹۰: ۲۹۶)؛ برخلاف اين ديدگاه ، بعضـي بر اساس دعاي مستضعفان با کلمۀ «ربنا» در آيۀ «رّبناأخرجنامنهذهالقريةالّظالمأهلها» (نسـاء: ۷۵)، آنها را موحداني مي دانند (جوادي آملي ، ۱۳۹۸، ج ۱۵: ۵۱۲) که به قرينۀ نام بري هارون به عنوان يک مسـتضـعف در آيۀ «قال ُ ابنأّمإنّالقوماسـتضـعُفوني » (اعراف : ۱۵۰)، از حدود الهي آگاهي خوبي دارند و بنا بر آيۀ «وُنريُدأننُمنّعلي اّلذيناسُتضعُفوافي الأرضونجعلُهمأئّمةونجعلُهمُالوارثين » (قصص : ۵)، اسـاسـا وارثان بالقؤە عالم ، خليفة الله در زمين و امام عالم محسوب ميشوند.
مصــاديق اين تعهدات باتوجه به کنش اظهاري و تعهدي در دو آيۀ ذکرشـده و درنگ در آيۀ ۲۶ سـورٔە انفال که اشـاره به همين اتمام کلمه در حق مسـتضعفان دارد، در شکل آمده است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) مصـاديق گفته شـده بيانگر نعمت هايي اسـت که بنا بر آيات يادشـده ، مسـتضعفان زمان حضرت موسي از آن بهره مند شدند و مطمئنا هم کيش هاي آنان نيز از آن بهره مند ميشوند؛ چراکه ازيک ســو، خداي متعال اين وعده ها را با فعل ماضــي «أورثنا»، «تّمت» و «دّمرنا» و مضـارع «ُنريُد»، «نجعلُهم» و «ُنمکن» بيان کرده و ثانيا آن مسـتضـعفان نه تنها در برابر فسـاد مسـتمر فرعونيان تسليم نشدند، بلکه بنا بر آيۀ «و تّمت کلمت ربک الُحسنی علي بني إسرائيل بما صـبُروا»، براي نصرت دين خدا و انتشار حداکثري جهان بيني توحيدي در جهان ، به طور پيوسته در برابر اين مستکبران به مقاومت پرداختند.