چکیده:
چهره شناسی و چهره پردازی، از جمله موضوع های مهم در آثار سعدی است که با شناخت آنها، می توان به دیدگاه این اندیشمند، دربارۀ چگونگی شناخت انسان پی برد. هدف در این پژوهش نیز بررسی این موضوع در حکایت هایی از گلستان، با روش توصیفی-تحلیلی (کتابخانه ای) است. چهره شناسی از نظر فلسفی، عرفانی، عاشقانه و تعلیمی، چهره پردازی فیزیکی، پوششی و روانشناختی و اهمیّت هر کدام در دیدگاه سعدی، از جمله موضوع های بررسی شده در این پژوهش هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر سعدی، چهره شناسی یا فراست، به معنی پی بردن به درون شخصیت از طریق کنش ها یا ارتباطات غیرکلامی است. از نظر چهره پردازی، در حکایت های گلستان، شخصیت ها، سه چهرۀ فیزیکی، پوششی و روان شناختی دارند که هر کدامشان در موقعیتی، مهم ارزیابی شده است. چهره پردازی پوششی و فیزیکی، جایگاه اجتماعی و فرهنگی شخصیت ها و شیوۀ ارزشیابی از آنان را نشان می دهند و از طریق چهره پردازی روانشناختی، درون شخصیت ها نشان داده شده است. از نظر کارکرد و انتقال درونمایه، سعدی از طریق افعالی مانند بایستن، شایستن، توانستن و خواستن، چهرۀ روانشناختی شخصیت ها را به صورت غیرمستقیم برای خواننده برملا کرده و با ایجاد ارتباط عاطفی، احساس تنفر یا تحسین شان را برانگیخته و بدین ترتیب، شیوۀ تفکر آنان را دربارۀ موضوع مورد نظر خود جهت دهی کرده است.
The purpose of this study was to investigate the subject of portraiture and portraiture in Golestan anecdotes using a descriptive-analytic method. On the anthropological point of view, Saadi has put forward and critiqued various philosophical, mystical, romantic and educational views. Saadi believes that one cannot always judge the intrinsic attributes of a person through physical appearance or judge them only on the basis of a masked face, because human personality becomes complicated by education. That is simply not recognizable. For him, anthropology or frost means understanding one's personality through nonverbal actions or communication. In terms of portraiture, in the Golestan anecdotes, the characters have three physical, overlapping, and psychological figures, each of which is valued in a significant way. Extravagant and physical portrayal represent the social and cultural status of the characters and how they are valued, and are portrayed within the characters through psychological portrayal. In terms of function and transmission of the theme, Saadi indirectly reveals the characters' personalities to the reader through actions such as standing, competing, empowering and demanding, and arousing their hatred or admiration by creating emotional connection. The order, in turn, has guided their thinking about the subject.
خلاصه ماشینی:
سعدي،براساس موقعيت هايمختلف ونتايج عمل شخصيت ها،هر يک ازاين چهره هاراارزيابيکرده وبه نقش آن هادرشناخت انسان پرداخته است که دراين پژوهش ،به بررسياين موضوع ،يعنيچهره شناسيوچهره پردازيشخصيت درحکايت هاي گلستان پرداخته وبه اين پرسش هاپاسخ داده ميشود: ١- ازنظرسعدي،براساس موضوع چهره شناسي،چه رابطه ايبين روان باجسم وظاهر انسان هست ؟واين نگرش درآموزه هايتعليميسعديچه تأثيريدارد؟ ٢- درحکايت هايگلستان ،چهره پردازيفيزيکي،پوششيوروانشناختي،چه جايگاهي دارد؟ارزش به کداميک ازآن هاداده شده است ؟کارکردشان چيست ؟وچگونه درانتقال درونمايه هاياخلاقيمؤثرهستند؟ پيشينۀ پژوهش تاکنون درهيچ اثريچهره پردازيوچهره شناسيشخصيت هايحکايت هايگلستان و نگرش سعديدراين زمينه به صورت کامل بررسينشده وتنهادربرخيآثار،اشاره هاي به اين مسأله شده است : چنان که در کتاب «آن سوي چهره ها» ناصرالدين صاحب زماني، دربارةشاخص هايشخصيت درآثارسعدي،نوشته است که ازنظرسعديشخصيت سه 173 / بعد،رواني،جسمانيوپوششيداردکه ازهمه مهمتر،بعدنخستين است (ر.
شخصيت هاي / 174 مختلف با نگرش هايي متفاوت به اين موضوع توجه نشان داده اند؛ چنان که در علم روانشناسيوپزشکي،دربارةرابطۀبين ويژگيهايجسمانيوروانيافراد،يک نظراين بوده که ويژگيهاي جسماني، نشان دهندة خلقيات و حالات روحي آنان است : «صفات جسمانيازمفاهيم پايداريهستندکه طيتاريخ بشر،مترادف بامفهوم شخصيت به کار گرفته شده اند.
در اين حکايت ، نشان داده شده است که درويشان چون ظاهر فرد را به صلاح دانستند،دربارةحقيقت شخصيت اوتحقيق نکردندوويراپذيرفتند.
سعدي در اين حکايت ، از طريق شخصيت پادشاه ، تصورات و احساس هاي اشتباه را که ممکن است خوانندگان به آن دچار شوند، نشان داده است تا خواننده همچون پادشاه ،تصورات واحساسات خودرادرپايان اصلاح کند.