چکیده:
شعر که تجلی احساسات و ضمیر ادراکی آدمی از عالم هستی است در قالبهای
متعددی جلوه گر می شود که این قالب ریشه در بیان و احساسات درونی
شاعر دارد.
این مقاله بر آن است تا به بررسی قالب شعر چهارپاره که در واقع همان
"رباعی" است در دیوان شعر محمد حسین منزوی بهجت تبریزی که از غزل
سرایان نامی معاصر است بپردازد.
در این مقاله تعدادی از رباعیات (چهار پاره) شهریار از ابعاد مختلف مورد
تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
چهار پارههاي شهريار: شهريار، چند چهار پاره در مضامين توصيف شخصيت، بيان احساسات فردي (غم و اندوه روزگار) و از اين دست، با ساختاري نسبتأ منسجم و قوافي هماهنگ دارد: نمونه چهار پاره: (به خانقاه يكرنگي) اگر رفتم، به استقبالم آمد وگر برگشتم از دنبالم آمد چه غم گر بال پروازم به بر نيست كه بر سر طاير اقبالم آمد به هم ماند دل و دلتنگي ما به بي بالي بلند آهنگي ما مرا هم دل دو رنگيها شكسته است سلام از عالم يكرنگي ما غم و همت به خروار به خرمن همانا با تو آن حرمت كه با من يكي باشيم مصداق مثل را سر بشكسته و گردو به دامن اگر دستم نگيرد دسته ساز هنوزم سينه هست و سوز و آواز اگر شيرين به ناز ودل گرفته است خدا از ما نگيرد شور و شهناز به دستي كز تو پشت كار بشكست مرا هم دست يار و ياوري بست گرت راز و نيازي بود دستي كه ما آزادگان رفتيم از دست سري در حلقه زنجير ما كن تماشاي دل چون شير ما كن شبي هم آه چون شمشير خود را حريف ناله شبگير ما كن گريبان ميدرد بدبختي ما چه جاي جامه در جا رفتي ما ز بي دستي به دندان قبضه تيغ مبارز خسته از سرسختي ما دلا، باما، جفا كردي، جفا كن صفا، با بي جفا كردي، صفا كن به شكر آن كه از آزادگاني به عهد بي وفايان هم، وفا كن سر جا چون پناهي يادگاران همه در گشتيم با باد و باران به سر لوحم همه نقش سترده است به جز نقش و فا و ياد ياران سخن كز شور و عشق شهريار است شرابي از لب چون شهريار است به مهتاب شب پس قلعه گويي خروش سيل اشك آبشار است نقد و بررسي(به خانقاه يكرنگي).