چکیده:
سابقه و هدف: «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی»، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. یک نظریه شخصیت، کوششی است برای تبیین ساختار و کنش شخصیت، برای بیان اینکه چرا یک شخص، چنین و چنان رفتار میکند.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و پس از بررسی مفاهیم با ارائه نتایج به پیشنهادات کاربردی پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانهای است. بدین صورت که از منابع کتابخانهای نظیر: کتاب، مقاله، منابع خارجی و... و آموختههای محقق استفاده شده است.
یافتهها: از نظر این پژوهش «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی»، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در «تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط میشود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیتآمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. در حالی که برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.
نتیجهگیری: از مباحث ایراد شده نتیجه گرفته میشود که «شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار، افکار، انگیزش، هیجان و … استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت کل افراد (انسانها) از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.
خلاصه ماشینی:
گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد، لامرد، ایران چکیده سابقه و هدف: «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی»، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند.
يافتهها: از نظر این پژوهش «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی»، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند.
مبانی نظری تعریف شخصیت تعریف کردن مفهوم شخصیت، مانند اکثر مفاهیمی که به ویژگیهای انسان مربوط میشود، کارآسانی نیست، زیرا مفهومی که این کلمه در زبان عامیانه پیدا کرده است با مفهومی که در روانشناسی برای آن قایل شدهاند، تفاوت زیادی دارد.
در روانشناسی، اصطلاح شخصیت هیچ یک از معانی بالا را ندارد بلکه معانی آن عبارت از «سبک» یک فرد است، همان طور که انسانها از نظر خطوط چهره، تن صدا، شیوه راه رفتن، حرف زدن، لباس پوشیدن، حرکت کردن و واکنش در مقابل محرکهای داخلی و خارجی با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر سبک، یعنی «شخصیت» نیز با یکدیگر تفاوت دارند [4].
اين نکته نيز روشن است که هر انسان، افزون بر ويژگيهاي منحصر به فردش، خصوصيات ديگري نيز دارد که با برخي مشترک است؛ اما براي بررسي عوامل مؤثر، بيشتر به ويژگيهاي فردي وي توجه خواهد شد [19].
وجود تفاوتهای روانی بین زن و مرد نیز از قدیم مورد تایید بوده است و مطالعه این تفاوتها در حال حاضر یکی از فصول مهم «روانشناسی تفاوتهای فردی» را تشکیل میدهد.