خلاصه ماشینی:
"این نکته از آن نظر بیشتر عجیب جلوه میکند که ساختههای پیشین همین فیلمساز طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد به ترتیب در جشنوارههای کن و نیز جوایز اصلی را نصیب خود کرده بودند.
هرچه باشد کیارستمی هنرمندی است که به جای ساخت آثاری انفعالی و تاریخ مصرفدار،تلاش میکند تا بیننده را به اندیشیدن،پرسیدن،کشف کردن و حضوری فعالانه در روند ساری و جاری در ساخته خود ترغیب کند تمامی آثار این فیلمساز ایرانی نیازمند تفسیر در سطوح مختلف هستند و وی همواره ایده وجود یک معنای واحد و ثابت را در فیلمهای خود نفی کرده است.
فیلمساز در نشان دادن زن عابد هم از خود خصاصت نشان میدهد که این امر میتواند هم ناشی از احترام باشد و هم گوشزد کردن این نکته که دو شخصیت مثبت و منفی که در ظاهر در دو قطب کاملا متضاد از نظر تقدس و بیحرمتی زنانگی قرار دارند،بیشتر به دلیل مشترکاتشان مورد توجهند تا آنچه آنان را از هم متمایز میکند.
مخاطب در«ده»با یک داستان جامع طرف نیست،بلکه با تکههایی از چندین داستان مواجه است که هریک زوایای تاریک دیگری را روشن میکند و تماشاگر هم دعوت شده تا از این تکههای متفاوت،چیزی را برای خود بسازد که دوست دارد.
شاید صدای گفتگو کنندگان شنیده شود،ولی راننده و مسافرانش جز در دو مورد هیچ تماسی باهم ندارند:یکی هنگامی که زن پیشانی تبدار امین را لمس میکند و پسر بدون اینکه متوجه منظور مادر شد،دست محبت او را رد میکند و دیگری زمانی که یکی از مسافران روسری خود را کنار میزند و دست زن وارد قاب میشود تا اشکهای او را پاک کند."