خلاصه ماشینی:
"درونمایه هردو مقطع(1327 تا 32 و 32 تا 57)از سینمای رویاپرداز تقریبا یکی است،ولی گرایشات این دو دوره تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند،اخلاقگرایی و ملیتگرایی سالهای دههء سی،تبدیل به نوعی ارزشزدایی در فیلمهای پس از آن میشود و در اواخر این دوره،تمایلاتی سیاسی نیز در فیلمهای گوناگون به چشم میخورد از همه مهمتر تیپولژی قهرمان در این دوران است که چگونه از قهرمان تولیدی و مردمی به سوی قهرمان مصرفی و باری به هر جهت حرکت میکند و الگودهی تیپها باتوجه به زمان،مسئله دیگری را نشان میدهد.
در این فیلم سعی اصلی ادامه دادن منطقی فیلمهای تاریخی قبلی مثل یعقوب لیث و دادن وجهای پهلوانی و عیاری به قشری لمپن است که در حقیقت نقش عیاری خود را در سال 32 و در کودتای 28 مرداد برای آمریکا و شاه بازی کرده بودند.
در این مقطع باز هم درونمایه غالب فیلمها حمایت از شاه و سلطنت(یکی بود یکی نبود که در آن هیزمشکنی برای نجات امیر،خود و پسرش را فدا میکند)،تلقین بیتوجهی به دنیا در بین قشر پائین(چک یک ملیونی که در آن دو ملیونر شرطبندی میکنند که جوانی عادی نمیتواند از پول استفاده کند،چکی یک ملیونی به او میدهند،جوان پول را زیادتر میکند ولی به آن دست نزده و تمام را به ملیونرها باز میگرداند)و باز هم عنصر تجاوز و خیانت و از همه مهمتر عنصر تازه وارد تصادف در پولدار شدن و یافتن پدرهای ملیونر قبلی (داماد ملیونر)است که در مقطع دوم سینمای رویاپرداز با گنج قارون به اوج میرسد."