خلاصه ماشینی:
"» اما منظور از مؤلفگرایی چیست؟آدریان لین معتقد است که«مؤلفگرایی کلاسیک را وقتی به ضروریات بنیادین آن تقلیل دهیم به یک اصل ساده میرسیم با دو تأکید خاص:نخست، مؤلفگرایی گزارهای است درباره ساختن فیلم؛ اینکه کارگردان فیلم را به درستی میتوان یکی از مسئولترین کسان در زمینه هنر و صنعت فیلم دانست.
»در مقالهای که ترجمه آن را میخوانید نویسنده با بیانی موجز به دفاع از نگره مؤلفگرایی پرداخته و نگاه مطالعات فرهنگی به سینما را که بیشتر به وجه اجتماعی هنر توجه دارد در دریافتن تجربه آثار هنری به عنوان پدیدههایی یکتا و منحصربهفرد ناتوان یافته است.
وقتی به شباهتهای فیلمهای وسترن توجه میکنیم، داریم وجه نثر سینما را بررسی میکنیم،نه وجه شعر آن را؛در واقع با این کار خود را در معرض این خطر قرار میدهیم که از هنر فاصله بگیریم.
اما علم بودن هنر به چه درد میخورد؟تئوری بدون تجربه به چه کار میآید؟ تئوریهای آدم درباره زنش بدون خود او چه معنایی دارد؟دریغا که مطالعات سینمایی آکادمیک،که چه بسا به ملک طلق جامعهشناسانی بدل شده که دلبستگی عاطفی اندکی به هنر دارند،دارد در بیراهههای تئوریک،زبانشناختی و روانکاوانه خود را به نابودی میکشاند،چون جز خودش واقعیت دیگری ندارد.
آیا بهتر نیست که تئوری از مجموعهای از تجربههای تعریف شده استخراج شود(چنان که مثلا با تحلیل فیلمهای فورد به تئوریای در باب سینمای فورد برسیم)،تا اینکه به شیوه پیشینی apriori از سوی آکادمی تحمیل شود؟زمانی آندره با زن اعلام کرد تدوین در سینمای هالیوود نامرئی است و از آن به بعد همه فکر میکنند نباید به تدوین در فیلمهای هالیوودی توجهی بکنند و نمیکنند."