خلاصه ماشینی:
"نمونهء مهم دیگر وجود شخصیت کلاشی است که در ظاهر مستمند از ایشان طلب استمداد میکند اما فورا هویت کاسبکارانهاش برای آن دو و نیز بیننده آشکار میشود.
کامران معمولا از تصمیمات منصور ناراضی است هرچند نارضایتی خود را کاملا بروز نمیدهدبه همین صورت علایقش نیز کمتر با منصور تطابق دارد(برای مثال هرگاه منصور پیشنهاد غذا میدهد،کامران موبایل را ترجیح میدهد و بالعکس)حتی از یک نقطه نظر کلی،آرمان هر دو(اگر آرمانی باشد)با یکدیگر متفاوت است.
این را فراموش نکنیم که کامران به طرز غیر منتظرهای از قوهء پیشگویی برخوردار است(ارجاعتان میدهم به گفتهء ابتدایی فیلم راجع به سرنوشت خودش وقتی دربارهء موبایل میگوید:«باتریش تموم شده،عین خودم») در پایان هم سرانجام رواب مشخص نمیشود و در راستای «ابهام»ی که از ابتدای فیلم بر تک تک نماها سایه انداخته،نتیجهگیری به ما واگذار میشود."