خلاصه ماشینی:
"محمد حسین آسایش دوستان از ما خواستهاند فیالفور مطلبی پیرامون حضور سینماگران وطنی در عرصهی اجتماعیات بهطور اعم و سینمای اجتماعی بهطور اخص بر لوح کاغذ به نقش درآوریم و ما شگفتزده از این خواسته با خود اندیشیدیم سینماگران وطنی را با اجتماع چه کار!چه برسد به سینمای اجتماعی.
در اثبات همین مقوله،یادآوری این نکته بس که هروقت که اجتماعی از سینماگران کشور در جایی از این کهنه دیار بر پا گشت،یا دچار انفکاک گشت یا دچار انشعاب گشت و یکی استعفا داد و یکی مرد و یکی مردار شد و آخرالامر یکی هم به تیر غیب گرفتار شد!فیالمثل همین خانهی سینمای خودمان را ملاحظه بفرمایید؛یک روز مدیرش سر کار نمیآید،یک روز بازرسش استعفا میدهد،یک روز آبدارچیاش چای دم نمیکند و یک روز هم که میل به دم کردن چایی میکند، اراده مینماید داخل آن وایتکس ریخته تا جمیع اهالی سینما را مسموم سازد.
از اینرو اهالی سینما از آن جایی که خود رغبتی به تجمیع در جوار همدیگر ندارند،پیامد ناگوار آن این است که به سینمای اجتماعی نیز بیالتفات باشند.
از اینرو برخی اهالی سینمای ایران مثل کارت سوخت هستند که باید هر سه ماه یک بار شارژ شوند وگرنه از کار میافتند!"