چکیده:
براساس فرضیه دو ایوب، ایوب به نگارش درآمده در تورات، تحت عنوان دو ایوب، که بهمثابه ایوب متقی و ایوب منتقد، ناشکیب و شکوهگر که مورد ظلم و بیمهری خداوند قرار گرفته، ظاهر گشته است. این دوگانگی شخصیتی ایوب در کتب اسلامی و ادبیات عرب نیز مشاهده شد. این مقاله با مهار پیشفرضها با رجوع گسترده به کاربردهای قرآنی و سنت تفسیری با هدف دفاع از ساحت این پیامبر خدا، درصدد بررسی و نقد این فرضیه برآمده است. پژوهش فرارو با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی با گریزهای تاریخی میان آیات وحیانی و کتاب تورات به بررسی و نقد این فرضیه برآمده است. نتایج حاکی از آن است که شخصیت دوگانه ایوب، ناشی از شیوه نگارش تورات، متاثر از انقطاع زمانی، فرهنگ و تفکر یهود و اهداف نویسندگان آن، شکل گرفته است. این تفکر که در تضاد با آیات قرآن است، با گذشت زمان به متون دیگر راه یافته است.
خلاصه ماشینی:
اما نوآوري پژوهش فرارو نسبت به مقالۀ پيشگفته در اين است که نوشتار حاضر بعد از مشاهدۀ شخصيت دوگانۀ ايوب در کتب تفسيري اسلامي و متون ادبيات عرب، بر آن شده تا با بررسي جامع و کامل آيات قرآن، تفاسير و کتاب ايوب تورات، درصدد يافتن خاستگاه اين فرضيه و نقد آن برآيد.
حضرت ايوب در تفاسير شخصيت صبور و شکرگزار ايوب که همان ايوب متقي در فرضيه دو ايوب است، بارها در تفاسير به چشم خورده است (رک: جادالمولى، 1380، ص 291؛ بروجردى، 1366، ج 4، ص 353) و علامه طباطبائي نيز اين نظر را پذيرفتهاند (طباطبائي، 1390ق، ج 17، ص 208 )؛ موارد ناروايي که بيانگر ايوب دوم باشد نيز مشاهده شد: ـ پيرامون بيصبري آن حضرت، گفته شده پس از از دست دادن دختران و پسرانش، صبرش را از دست داد و بهشدت گريه کرد و يک مشت خاک بر سرش ريخت (ميبدى، 1371، ج 6، ص284) و گفت اي کاش بهدنيا نيامده بودم و نيست بودم...
سرگذشت ايشان چنان مورد تحريف قرار گرفته که گاه از حد يک انسان عادي نيز او را تنزل داده است؛ براي نمونه: «ايوب، کرمي را که از بدنش افتاده بود برداشته، سر جاي خود گذاشت؛ در همين حال آن کرم بدن ايوب را گزيده، او فرياد برآورد و گفت: «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ» (انبياء: 83) اما به او ندا داده شد آيا ميخواهي خودت را براي ما صابر نشان دهي؟ (قرطبي، بيتا، ج 11، ص 214) عجيبتر آنکه وهببن منبه حتي تعداد کرمهايي را که در بدن ايوب( افتاده بود، شمارش کرده، رقم آن را چهار هزار کرم گزارش کرده است (کاشاني، 1336، ج 6، ص 90).