چکیده:
امروزه مادر محاصره ی شگفت انگیز مصرف کالا واشیا مادی قرار گرفته ایم.گرچه پیش از این مصرف کالاهای مختلف در راستای نیازهای اقتصادی بود.اما امروزه افراد از کالاهای مختلف نه برای رفع نیاز خود ،بلکه از آنها برای برتری جویی بردیگران ونشان دادن موفقیت وجایگاه اجتماعی استفاده می کنند .برای رسیدن به این منظورکالاهایی برای مصرف مناسب هستند که بتوان آنها را در معرض دید دیگران قرار دادواز این طریق تحسین دیگران را برانگیخت .به بیان دیگر مصرف نمایشی کالاها، کنش نمادینی است که هدف عمده آن جلب توجه دیگران نسبت به خود و تمایز خود از دیگران است.مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل مصرف نمایشی، سعی در شناخت عوامل موثر بر مصرف نمایشی و توسعه فرایند مصرف نمایشی محصولات در بازار توسط بازاریابان برای پاسخگویی به این نیاز مصرف کنندگان دارد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اکتشافی است و به کمک روش پژوهش کیفی فراترکیب وتحلیل مضمون با انجام دادن مصاحبه های اکتشافی، مشاهده های مشارکتی و مرور مقاله های مرتبط انجام شده است، پس از بررسی های صورت گرفته در حوزه ی مصرف نمایشی و طی مراحل گام به گام تحلیل مضمون، 11تم اصلی و24تم فرعی معرفی گردید.
Today, we are the mother of the amazing siege of the consumption of goods and material things. Although before, the consumption of various goods was in line with economic needs. To achieve this, there are goods for consumption that can be exposed to the eyes of others and in this way to arouse the admiration of others. In other words, the theatrical consumption of goods is a symbolic act whose main purpose is to draw attention to others. The present study aims to identify the factors affecting theatrical consumption and develop the process of dramatic consumption of products in the market by marketers to meet the needs of consumers. This research is applied in terms of purpose and in terms of exploratory method and has been done with the help of meta-combined qualitative research method and content analysis by conducting exploratory interviews, participatory observations and reviewing related articles, after studies in the field of consumption. 11 main themes and 24 sub-themes were introduced demonstratively and during the step-by-step stages of content analysis.
خلاصه ماشینی:
تاکنون تئوري هاي زيادي در خصوص شناخت رفتار مصرف کننده مطرح شده است ؛ براي مثال در يکي از معروف ترين اين مدلها به نام مدل مارشالين ٣فرايند تصميم گيري خريد را در اثر محاسبات منطقي مي داند .
اين مدل از مقالات آدام اسميت ٤ گرفته شده است که معتقد است مصرف کنندگان 1 veblen 2 Conspicuous Consumption 1.
Freud model کاملا آگاهانه خريد مي کنندوما بايد در تصميم گيري هاي اقتصادي نيز آگاهانه عمل نماييم ويا مدل پالوين ٢که اساس ٩٠٠ آن تئوري يادگيري مي باشد ونقش فرايند شرطي سازي در اين مدل بسيار حائز اهميت است .
(الياسي ، ١٣٩٠،ص ٦٣به نقل از باکاک ،١٣٨١)مارکس با بيان انگيزهاي اجتماعي براي مصرف نمايشي ،چنين رفتاري را ناشي از «پست وارگي کالا »مي داند که به موجب آن ، افراد به اشتباه براين باورند که داشتن کالا خود ارزش ومنزلت است واز اين رو ،براي دارندگان کالاهاي بيشتر اقتدار واحترام بيشتري قائل اند.
P)بازاريابي عصبي بينش ودانشي جديد درخصوص رفتار مصرف کننده فراهم مي نمايد وامروزه بازاريابان در ٩٠٦ حوزه هاي تحقيقي متفاوتي از اين رشته بهره مي برند که مهم ترين آنها شامل موارد زير مي باشد: ترجيحات ذهني وترجيحات رفتاري : تحقيقي در سال ٢٠٠٤توسط مک کلور وساير همکاران برروي اولويتهاي رفتاري در حين خريد انجام شد .