چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین گرایش به اعتیاد با بلوغ عاطفی در دانش آموزان دبیرستانی شهر
فریمان و احیه ١و٢و٣ شهر مشهد میباشد. برای دستیابی به این هدف نمونه ای مشتمل بر ١٥٠ نفر با استفاده
از روش نمونه گیری در دسترس (به علت شیوع پاندمی کرونا) برای این پژوهش انتخاب و پرسشنامه های
گرایش به اعتیاد و بلوغ عاطفی را تکمیل کردند. در نهایت با توجه به یافته های به دست آمده و با استفاده
از آزمون همبستگی پیرسون مشخص شد که بین بلوغ عاطفی و گرایش به اعتیاد در دانش آموزان شهر
فریمان و مناطق ١ و٢ و ٣ شهر مشهد رابطه معکوس وجود دارد. بدین معنا که هر چقدر بلوغ عاطفی
دانش آموزان بیشتر باشد میزان گرایش به اعتیاد در آنان کاهش مییابد.
خلاصه ماشینی:
در نهايت با توجه به يافته هاي به دست آمده و با استفاده از آزمون همبستگي پيرسون مشخص شد که بين بلوغ عاطفي و گرايش به اعتياد در دانش آموزان شهر فريمان و مناطق ١ و٢ و ٣ شهر مشهد رابطه معکوس وجود دارد.
نوجوانان در اواخر نوجواني، با گذران يکي از مهمترين مراحل زندگي فردي و اجتماعي خود، از يک سو سرعت بلوغ جسمي و جنسي را طي کرده و از سوي ديگر، تلاش ميکنند تا انتظارات خانواده ، فرهنگ و جامعه براي کسب استقلال ، گسترش ارتباطات و کسب آمادگيها و مهارت هاي لازم را جامه عمل بپوشانند، در گذار از اين مرحله است که جستجوي هويت منسجم ميتواند نگرش وي را به زندگي تحت الشعاع خود قرار دهد؛ از اين رو، تواناييها و سرمايه هاي روانشناختي قادراست در شکل گيري هويت و مفهومي مثبت از زندگي به وي کمک کند (موسوي، نصيري پور و دبيري، ١٣٩٩، ٤٥).
بنابراين در پژوهش حاضر که به بررسي رابطه بين گرايش به اعتياد با بلوغ عاطفي در دانش آموزان دبيرستاني شهر فريمان و مناطق ١و٢و٣ شهر مشهد ميپردازد تحقيق از نوع بنيادي ميباشد از نظر ماهيت نيز در زمره پژوهش هاي توصيفي از نوع همبستگي قرار مي گيرد.
1. Kolmogorov-Smirnov فرضيه پژوهش : بين بلوغ عاطفي و گرايش به اعتياد دانش آموزان دبيرستاني شهر فريمان و مناطق ١و٢و٣ شهر مشهد رابطه وجود دارد.
بيشترين عوامل بروز حالت هاي روانشناختي مثل استرس و تمايل و به فرار و سوءمصرف مواد در افراد مربوط به زندگي خانوادگي و فعاليت اجتماعي آنها است (عبدالمالکي، فريد، حبيبي کلهر، هاشمي و قدوسينژاد، ١٣٩٥).