چکیده:
هدف اصلی این پژوهش صورت بندی الگوی نظری حاکم بر برنامه درسیِ در حال اجرای کارورزی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود و با روش نظریه داده بنیاد بر اساس رویکرد روشمند اشتروس و کوربین انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارگزاران اصلی دخیل در برنامه درسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان شامل دانشجومعلمان، معلمان راهنما و استادان راهنما در دانشگاه فرهنگیان استان خراسان جنوبی بودند. نمونه پژوهش شامل 16 نفر از دانشجومعلمان، 12 نفر از استادان راهنمای برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان و 15 نفر از معلمان راهنما همکار در طرح کارورزی بودند که به شیوه هدفمند موارد مطلوب انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا و رویا و پرتی استفاده شد. نتایج پژوهش در قالب مدل پارادیمی شامل گُسست آموزشی در برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان به عنوان مقوله‏ محوری و شرایط علّی (ویژگی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده)، عوامل زمینه ای (سیاستگذاری کلان، عوامل زمینه ای دانشگاه فرهنگیان و مدارس کارورزی)، شرایط مداخله ای تسهیلگر (شایستگی های استادان راهنما و معلمان راهنما)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی و عوامل رفتاری)، راهبردهای پیشنهادی (تجدید رویکرد برنامه ریزی در برنامه درسی قصد شده، اجرای مناسب برنامه درسی و توجه به زمینه های بهبود برنامه درسی کسب شده) و پیامدهای جاری (کاهش اثربخشی و کارایی برنامه درسی) سازمان یافت.
The major purpose of this research was to develop a theoretical model that would formulate Farhangian University's current curriculum in progress. This is a qualitative study that used grounded Theory technique based on Strauss and Corbin's systematic approach. The statistical population of the study was all the primary agents participating in developing Farhangian University's curriculum, including student-teachers, teacher- supervisors, and student supervisor of Farhangian University of South Khorasan Province. The study sample were 16 student- teachers, 12 student-supervisors from Farhangian University's internship program, and 15 assistant teachers from the internship program, who were purposefully selected. Semi-structured interviews were used to collect data, which were then evaluated in three stages: open coding, axial coding, and selective coding. Lincoln and Guba criteria, as well as Rao and Perry, were used to ensure validity and reliability. The research results were organized in the form of a paradigm model with the following components : Educational discontinuation in Farhangian University internship program as a central category, causal conditions (characteristics of the intended, implemented, and acquired curriculum), and contextual factors (macro-policy making, contextual factors of Farhangian University) Facilitator intervention conditions (competencies of teacher-supervisors and supervisors), restrictive intervention conditions (organizational challenges, behavioral factors), proposed strategies (renovation of the planning approach in the intended curriculum, execution appropriateness of the curriculum and attention to the areas of improvement of the curriculum obtained) and finally current consequences (reduction of the effectiveness and efficiency of the curriculum).
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش در قالب مدل پاراديمي شامل گسست آموزشي در برنامه کارورزي دانشگاه فرهنگيان به عنوان مقوله محوري و شرايط علي (ويژگي برنامۀ درسي قصد شده ، اجرا شده و کسب شده )، عوامل زمينه اي (سياستگذاري کلان ، عوامل زمينه اي دانشگاه فرهنگيان و مدارس کارورزي )، شرايط مداخله اي تسهيل گر(شايستگي هاي استادان راهنما و معلمان راهنما)، شرايط مداخله گر محدودکننده (چالش هاي سازماني و عوامل رفتاري )، راهبردهاي پيشنهادي (تجديد رويکرد برنامه ريزي در برنامۀ درسي قصد شده ، اجراي مناسب برنامۀ درسي و توجه به زمينه هاي بهبود برنامۀ درسي کسب شده ) و پيامدهاي جاري (کاهش اثربخشي و کارايي برنامه درسي ) سازمان يافت .
Deliberation مي توان دريافت که بين برنامۀ درسي قصدشده (سرفصل برنامه هاي چهارگانه کارورزي دانشگاه فرهنگيان ) با برنامۀ درسي اجراشده (فعاليت ها و تجربه هاي کلاس درس ) و برنامه کسب شده دانشجومعلمان (تغييرات يادگيري ) شکاف زيادي وجود دارد ;٢٠١٧ ,Zare Sefat ;٢٠١٧ ,Ahmadabadi &Keramati ) (٢٠١٨ ,Hejazi ;٢٠١٥ ,.
مباني نظري و پيشينه پژوهش دوره کارورزي يک تجربه آموزشي محسوب مي شود که به موجب آن دانشجو به صورت موقت يا در يک دوره زماني معين در يک موقعيت کاري به سر مي برد(٢٠٠٨ ,Ball &Phipps, Osborne, Dyer ) کارورزي تمهيداتي رسمي به منظور ايجاد فرصت هاي تربيتي براي دانشجويان براي مطالعه و تجربه علايق شغلي خارج از محيط دانشگاه در قالب يک برنامه عملي و تحت نظر يک گروه دانشگاهي است (٢٠١٤ ,Faqiri &Talkhabi ).
الماسي و همکاران ,Delavar &Almasi, Zaree Zavaraki, Nili ) (٢٠١٧ در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند که وضعيت برنامۀ درسي در بخش طراحي و اجراي واحد يادگيري از طريق فرايند درس پژوهي براي تقويت علمي و حرفه اي دانشجومعلمان نامطلوب است .