چکیده:
هدف این پژوهش بررسی تحلیلی روابط ایران و آلمان در بین سالهای 1931 تا 1938 و با در نظر گرفتن مؤلفههای رویکرد جدید
اروپایی ج. ا. ایران و سیاست جدید خاورمیانهای آلمان بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به ویژه در دوره پسابرجام میباشد.
زمینههای همکاری سیاسی و امنیتی میان دو کشور و مکمل بودن اقتصاد آلمان با اقتصاد انرژی محور ایران، بستر مناسبی برای تقویت هر
چه بیشتر روابط دو کشور را فراهم میکند. کشور آلمان به عنوان قدرت برتر اقتصادی و موتور محرکه اتحادیه اروپا از وزن بالایی در
تصمیم سازیهای کلان در این اتحادیه برخوردار میباشد، لذا روابط با آلمان برای ج. ا. ایران که دغدغه توسعه ملی را دارد، واجد اهمیت
فراوانی است. در این پژوهش نگارنده قصد دارد به پتانسیلها، چالشها و افت و خیزهای روابط ایران و آلمان در عرصه سیاست خارجی
پرداخته و امکان همگرایی روابط دو کشور را بررسی نماید. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه آیا رویکرد جدید
تعامل سازنده ج. ا. ایران در قبال اروپا در دولت تدبیر و امید، موفق به نهادینه نمودن روابط ایران و آلمان شده است؟ در پاسخ به این سؤال
فرضیه پژوهش عبارت است از اینکه، روابط ایران و آلمان به دلیل برخورداری از مؤلفههای مکمل میتواند به یک سطح نمونه در روابط
ایران با اروپا ارتقاء یابد. ایران میتواند دروازه سیاست مستقل خاورمیانهای آلمان، و در مقابل این کشور دروازه سیاست نوین اروپایی ایران
باشد. تقویت روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور در صورت تداوم میتواند زمینههای لازم برای نزدیکی هر چه بیشتر ایران به اروپا و نهایتاً
توسعه اقتصادی ایران را فراهم آورد. چارچوب نظری این پژوهش نظریات نئورئالیسم، نئولیبرالیسم و سازه انگاری خواهد بود و نگارنده در
بررسی و تحلیل روابط ایران و آلمان ترکیبی از هر سه نظریه را مد نظر خواهد داشت. همچنین در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-
تحلیلی و روش گردآوری دادهها، اسنادی و کتابخانهای و اینترنتی میباشد.