چکیده:
عنصر رنگ در شعر پارسی نقشی غیرقابل انکار دارد. هر رنگی نقش و تاثیر خاصی دارد و در فرآیند ارتباط غیرکلامی، حال و هوای روانی مخصوصی را به مخاطب منتقل میکند. شاعران در دامنۀ ارتباطات غیرکلامی با دریافتهای عاطفی و گاه عقلی خود در روشن کردن رازهای ناشناختة رنگ گامهای موثّری برداشتهاند. این پژوهش به صورت تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی زبان ادبی و بلاغی رنگ در ارتباطات غیرکلامی شعر فرّخی سیستانی پرداخته است. دست آوردهای این پژوهش نشان میدهد که رنگها در اشعار فرّخی، زبان دوم و گویای اوست. این شاعر، همچون دیگر شاعران سبک خراسانی، از دامنۀ تنوع رنگها و زبان آنها، در آفرینش واژهها و مضامین و تعابیر و تصاویر هنری و ادبی با الهام از رنگارنگی طبیعت رنگین، در انتقال و القاء اندیشهها و پیامهای درونی خود در عالم ارتباطات غیرکلامی نهایت استفاده را کرده است. در مجموع، در اشعار فرّخی سیستانی به ترتیب رنگهای سرخ، زرد، سفید و سبز بیشترین کاربرد را داشتهاند که از طریق نماد شناسی درخصوص اثر و نویسندة آن قابل تبیین است و روحیة شاد باشی فرّخی و جهانبینی مادّی او و همچنین ترس از دست دادن موقعیّت یا رفاه زندگیاش را میرساند
The element of color has undeniable function in Persian poetry. Each color has specific impact and transfers special psychological condition to the addressee in non_verbal communication procedure. The poets, in the sphere of non-verbal communication and by grasping through their emotional and sometimes the intellectual power, have taken steadfast steps in illuminating the unknown secrets of colors. In this research we have studied the library and rhetoric language of colors in non-verbal communication of Farrokhi Sistani’s poetry. The achievement of this research indicates that in Farrokhi’s poetry, colors are his second language that reveals his ideas. This poet, like the other Khorasani style poets, has highly used from the diversity and the language of the colors in the creation of the terms and themes and the art of meanings, with revelation of the colorful nature in transferring and inspiration of the thoughts and internal messages in the non-verbal communication. Altogether, the colors of red, yellow, white, and green had the most function in Farrokhi’s poetry which is explainable in symbolism of the work and shows the joyful spirit of the poet and his world view and fear of losing the position of welfare of life.
خلاصه ماشینی:
این شاعر، همچون دیگر شاعران سبک خراسانی، از دامنۀ تنوع رنگها و زبان آنها، در آفرینش واژهها و مضامین و تعابیر و تصاویر هنری و ادبی با الهام از رنگارنگی طبیعت رنگین، در انتقال و القاء اندیشهها و پیامهای درونی خود در عالمِ ارتباطات غیرکلامی نهایت استفاده را کرده است.
» (نيكوبخت و قاسم زاده، 1384 :209) در این تحقیق تلاش كردهايم ضمن ارائه کامل شواهد شعری از فرّخی سیستانی، که به نحوی از رنگها، چه مستقیم و غیرمستقیم در ارتباطات غیرکلامی استفاده کرده است، ضمن طبقهبندی رنگها براساس طبقهبندیی که در سطور بالا شرح آن گذشت، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی و بلاغی آنها در القای پیام به مخاطب بپردازیم و جایگاه هر یک از رنگها را با توجّه به دامنه به کارگیری و توجه شاعر به آن مشخّص نمايیم و نیز با ارائه تعابیر، عبارات، ترکیبات، مضامین، تصاویر هنری و ادبی از رنگ، نقش اساسی آن را در ارتباطات غیرکلامی بیان كنيم.
(دهخدا، 1377: ذيل سيمين عذار) اغلب در معنای سفیدی صورت و بناگوش به کار رفته و در فرآیند ارتباط غیرکلامی، پیام مورد نظر شاعر را به زیبایی منتقل کرده و جنبۀ بلاغی آن، تشبیه محسوس به محسوس است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} گلنار: هر گل سرخ پرپر و آنچه که به رنگ گلنار و سرخ باشد را گویند، به رنگ سرخ.
(دهخدا، 1377: ذيل گلنار) در اشعار فرّخی بیشتر در معنای سرخی و به کار رفته و جنبۀ بلاغی آن، تشبیه است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} لعل فام: به رنگ لعل، لعلی، سرخ.