خلاصه ماشینی:
"از چه پرهیز میکرد،مردی که برایش فیلم ساختن بیش از هر چیز گونهای از«طی طریق جنگجو»بود که در جنگلی انبوه انجام میگرفت،بدین معنی که نه تنها با مشکلات و موانع روبرو بود بلکه در پیش هر قدمش دامی وجود داشت،که در هر ثانیه 24 بار مینگذاری شده بود؟در ابتدا خود را از جانب«گروه کوچکی از مردان محبوس» بر حذر میداشت.
عدهای شاید بر محدودیتهای چنین تهوری دل بسوزانند اما در مقیاسی که بکر سینماگری ممدود شده بود چنین دلسوزیای باطل است،چرا که خود میخواست محدود باشد و محدودهاش را نیز میشناخت،محدودیتها را بر خود تحمل میکرد،گهگاه میکوشید آنها را پشت سر بگذارد،پارهای اوقات به آنها تن میداد،ولی در ضمن برای اثبات و عرضه بهترین لحظات آثارش دست به خطر هم میزند(گویی تونکن بر بالای درخت،خودکشی ریمون رولو در ṣFalbalas چشمهای غزال در ادوآر و کارولین،گیوتین در موطلایی،و...
از همه چیز امتناع جست مگر کمال حفره که بسیار مدیون مونپارناس شماره 19 است،گویی این فیلم آخر بکر چاپ پزیتیوی بود از مونپارناس."