چکیده:
نظریه های یادگیری رفتاری، در بنیاد، مبتنی بر رفتارهای شرطیسازی شکل گرفتهاند؛ به گونهای که فرد وقتی در رابطه با مسئله ویژه ای پاسخ صحیح را یاد میگیرد؛ در مولجهههای بعدی با این مسئله، بدون تاّمل، همان رفتار یادگرفته شضده را پاسخ میدهد. بنیاد همه این نظریات (واتسون، ثرندایک، اسکینر و دیگران) در رابطه با یادگیری، مبتنی بر پژوهشهای پاولف در رابطه با نظریه بازتابی وی بود که طی آن مجاورت یک محرک با محرک دیگر و اختصاص پاسخ و تکرار پاسخها، منجر به دگرگونی میگردد؛ که در نهایت موجب یادگیری میشود. نظریههای شناختی، بویژه از نیمه دوم قرن بیستم به اینسو، مورد توجه بیشتری قرار گرفتند؛ و سبب شکلگیری شاخه دیگری در روانشناسی، موسوم به روانشناسی شناختی گردید. استدلال مهم شناخت گرایان به تاّسی از ویلهلم وونت با استفاده از روش درونگری با خود فکر میکنند و پاسخ سئوالات خویش را از طریق حافظه بصری پیدا مینمایند. نظریه ارتباط گرایی، یکی از معروفترین نظریههای مطرح یادگیری و آموزش در عصر دیجیتال است که توسط زیمنس و داونز ارائه اشده است. روش ارتباط گرایی، پارادایم جدید یادگیری در عصر دیجیتال است. چرا که استلزامات عصر جدید دیجیتال و بهرهگیری از فنآوریهای جدید در راستای یادگیری، سازماندهی نوینی را در چگونگی آموزشها و یادگیریها را می طلبد. روش ارتباط گرایی، پارادایم جدید یادگیری در عصر دیجیتال است. چرا که استلزامات عصر جدید دیجیتال و بهرهگیری از فنآوریهای جدید در راستای یادگیری، سازماندهی نوینی را در چگونگی آموزشها و یادگیریها را میطلبد. در نظر داونز، در طول تاریخ بشر، با سه نوع تولید دانش مواجه بودهایم (کیفی-کمی - ارتباطی). دستاندرکاران نظامهای آموزشی در طراحی منابع درسی و و برنامهریزان نظام آموزشی بویژه برای نسل های متولدین سه دهه اخیر (نسلهای بومی عصر دیجیتال یا انسان سایبر، بایستی موارد همسو و مترادف با امکانات و نیازهای این عصر دیجیتال، برنامهریزی و عمل نمایند؛ تا از ایجاد تعارض در حداکثر میزان مورد انتظار پرهیز شود؛ و امکانات رشدی وتکاملی آنها بویژه در عرصه تسهیم دانش، تکمیل و مستفادی آنها از این موارد، کتناسب با نیازهای این عصر و نسل ها، فراهم آیند.
خلاصه ماشینی:
بنياد همه اين نظريات (واتسون ، ثرندايک ، اسکينر و ديگران ) در رابطه با يادگيري، مبتني بر پژوهش هاي پاولف در رابطه با نظريه بازتابي وي بود که طي آن مجاورت يک محرک با محرک ديگر و اختصاص پاسخ و تکرار پاسخ ها، منجر به دگرگوني ميگردد؛ که در نهايت موجب يادگيري ميشود.
به اعتقاد واتسون ، روانشناسي براي اين که به صورت علم در آيد، به موضوعي نياز دارد که به گونه اي با ثبات قابل اندازه گيري باشد و آن موضوع ، رفتار است »(هرگنهان و السون ، ١٤٠١) بنياد همه اين نظريات (واتسون ، ثرندايک ، اسکينر و ديگران ) در رابطه با يادگيري ، مبتني بر پژوهش هاي پاولف در رابطه با نظريه بازتابي وي بود که طي آن مجاورت يک محرک با محرک ديگر و اختصاص پاسخ و تکرار پاسخ ها، منجر به دگرگوني مي گردد؛ که در نهايت موجب يادگيري ميشود.
يعني: پيامد مطلوب رفتار (دريافت پاداش ) «سبب نيرومند تر شدن پيوند بين محرک و پاسخ » رفتار آموخته شده بطور مثال : رفتارمحبت آميز معلم و اولياء «علاقه مندي کودک کلاس اول به مدرس » منجر به رشد فرآيندهاي يادگيري در وي در نظريه اسکينر: «نام ديگر رفتار کنشگر، رفتار فعال است ؛ زيرا برخلاف رفتار پاسخگر (در نظريه شرطي سازي کلاسيک پاولفي) ف ارگانيسم در انجام اينگونه رفتار، فعال است و بر روي محيط ، عمل يا کنش مي کند.
مبحث دوم : کاربست نظريه هاي رفتار گرايي در يادگيري و آموزش و پرورش چون مطابق قانون اثر ثرندايک ، پيامد مطلوب و رضايت بخش رفتار، منجر به تقويت و نيرومندي ارتباط ميان محرک و پاسخ ميگردد؛ بنابراين ، رفتاري که پاداش دريافت نمايد، آموخته ميشود.