خلاصه ماشینی:
"همانطور که میان نوشتههای فیلم با رجوع دادن به مورد گریفیث مرتب اعلام میکنند،مسلما دقت و درستی برای ناپلئون مهم است،آلبرت دیدونه احیانا ناچار بوده عذاب زیادی بکشد تا خود را شبیه پرتره آرمانی شده ناپلئون جوان(آیکونوگرافی مردمی)درآورد و گانس لازم دیده،متنش را با نقل قولهایی از نامهها و سخنرانیهای بناپارت زینت دهد.
اما گانس هم مثل گدار از این سند تنها بهعنوان نقطه حرکتی برای جستجو در پی حقیقت داستانی استفاده کرد؛حقیقتی که گانس بهعنوان چیزی فناناپذیر و به همین سبب،مانند اسطوره و حماسه همواره بالفعل،به تصویر میکشد-هرچند به نظر میرسد با در نظر گرفتن اضطرار پیام فیلم و پیچیدگی ارجاعات متقابل مابین وضعیت سیاسی اروپای ما بعد 1918 از نگاه گانس و انقلاب فرانسه از چشم ناپلئون بناپارت،باز هم مناسبت واژ بهتری میبود تا فعلیت.
*** (به تصویر صفحه مراجعه شود) مسأله مناسبت فیلم با زمان حال آنقدر مهم بود که وقتی گانس در سال 1934 دعوت شد نسخه ناطق ناپلئون را آماده کند،او به تدوین دوباره فیلم اکتفا نکرد، بلکه ساختار آن را به کلی زیر و رو کرد،صحنههای تازهای به آن افزود و تأثیر عمومی فیلم را تا اندازه قابل ملاحظهای تغییر داد.
بناپارت و انقلاب،که نخست قرار بود تا زمان دویستامین سالگرد تولد ناپلئون(1969)تکمیل شود، اما کارش به درازا کشید و عملا در سال 1971 به نمایش درآمد،بخشهایی از هردو نسخه 1927 و 1935 را با صحنههایی از والمی،فیلمی که گانس در سال 1967 برای تلویزیون کارگردانی کرده بود،یکجا گرد آورده است."