چکیده:
تعریف ارزشیابی توصیفی، شیوهای از ارزشیابی تحصیلی- تربیتی است که اطلاعات لازم، معتبر و مستند برای شناخت دقیق و همهجانبهی فراگیران در ابعاد مختلف یادگیری، با استفاده از ابزارها و روشهای مناسب مانند کارپوشه، آزمونها (با تاکید بر آزمونهای عملکردی) و مشاهدات در طول فرآیند یاددهی- یادگیری به دست میآید؛ تا براساس آن بازخوردهای توصیفی مورد نیاز برای کمک به یادگیری و یاددهی بهتر در فضای روانی و عاطفی مطلوب برای دانشآموز، معلم و اولیا حاصل آید. فرایند جمعآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات حاصل از به کارگیری ابزارهای مختلف (آزمونهای مداد کاغذی، آزمونهای عملکردی، ثبت مشاهدات، بررسی تکالیف و فعالیتهاو...) از ابعاد مختلف جریان یادگیری وتصمیمگیری و ارائه بازخوردهای توصیفی مفید و موثر در جهت هدایت این جریان به سوی تحقق بهتر اهداف. در این نوع ارزشیابی معلّم به دنبال اطلاعاتی است که براساس آن بتواند درباره بهبود فرایند یاددهی یادگیری دانشآموزان در کلاس تصمیمهای مناسب بگیرد. این نوع ارزشیابی برای تشخیص ضعفها، قوتها و مشکلات فرایند یادگیری و اصلاح و بهبود آن به کار میرود. مهمترین ویژگی این نوع ارزشیابی، جهتگیری اصلاحی و درمانی آن است که درموقع مناسب به معلّم و دانشآموز این فرصت و امکان را میدهد که تغییرات مطلوب را در روند فعالیتهای خود، در راستای تحقق بهتر اهداف و انتظارات آموزشی به عمل آورد. ارزشیابی کیفی و توصیفی، مقیاس ترتیبی جایگزین نمره میشود. این مقیاس کمتر ایجاد رقابت مینماید و انعطافپذیری بیشتری دارد. نکته مهم این که در حین فرآیند یاددهی یادگیری، دانشآموزان بازخورد ترتیبی (رتبه) یا فاصلهای (نمره) دریافت نمیکنند؛ زیرا تصور میرود که دریافت این نوع بازخوردها از سوی معلّم، فرآیند یادگیری دانشآموزان را سست مینماید. خلا این نوع بازخوردها را بازخوردهای توصیفی، که بامعنا و موثرند، پر میکنند و دانشآموزان را در جهت شناخت وضعیت پیشرفت یادگیری خود قرار میدهند. آنان نیز از این طریق رهنمودهایی برای بهبود یادگیری دریافت میدارند. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین ارزشیابی توصیفی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع ابتدایی میباشد. این مطالعه با روش توصیفی – همبستگی انجام شد. گروه نمونه این پژوهش شامل 100 نفر از دانشآموزان مقطع ابتدایی شهر لردگان که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل دادهها به روش توصیفی و استنباطی شامل آزمونهای همبستگی و تحلیل واریانس و سایر آزمونهای مرتبط با استفاده نرمافزار SPSS18 انجام شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که، بین ارزشیابی توصیفی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع ابتدایی رابطه وجود دارد. ارزشیابی توصیفی باعث بهبود عملکرد، کاهش استرس، بهبود یادگیری و بهبود تعامل اجتماعی دانشآموزان دوره ابتدایی میشود.
خلاصه ماشینی:
کارشناس آموزش و پرورش ابتدايي چکيده تعريف ارزشيابي توصيفي، شيوه اي از ارزشيابي تحصيلي- تربيتي است که اطلاعات لازم ، معتبر و مستند براي شناخت دقيق و همه جانبه ي فراگيران در ابعاد مختلف يادگيري، با استفاده از ابزارها و روش هاي مناسب مانند کارپوشه ، آزمون ها (با تأکيد بر آزمون هاي عملکردي) و مشاهدات در طول فرآيند ياددهي- يادگيري به دست ميآيد؛ تا براساس آن بازخوردهاي توصيفي مورد نياز براي کمک به يادگيري و ياددهي بهتر در فضاي رواني و عاطفي مطلوب براي دانش آموز، معلم و اوليا حاصل آيد.
در اين نوع ارزش يابي معلم به دنبال اطلاعاتي است که براساس آن بتواند درباره بهبود فرايند ياددهي يادگيري دانش آموزان در کلاس تصميم هاي مناسب بگيرد.
254 اساسا، پيشرفت تحصيلي دانش آموزان امري چند بعدي است و اگر بخواهيم نگاهي صرفا کمي به يادگيري و دانش آموزان نکنيم و تنها خطاهاي او را شمارش ننمائيم ، لازم است ابعاد کيفي يادگيري و پيشرفت دانش آموزان را مد نظر قرار دهيم اين که چگونه ياد ميگيرند؟ چگونه بهتر ياد ميگيرند؟ مهارت هاي مختلف آن ها چگونگي رشد ميکنند؟ در الگوي ارزش يابي کيفي و توصيفي به سبب اين که اطلاعات جمع آوري شده متنوع اند و شامل داده هاي کمي و کيفي است ، تحليل و ترکيب اين داده ها و تصميم هاي آموزشي مبتني بر آن ، از جمله تصميم گيري درباره ارتقا يافتن يا ارتقا نيافتن دانش آموزان به عهده ي معلم و شوراي مدرسه است .
Mental toughness, optimism, pessimism, and coping among athletes, Journal OF Personality and Individual Differences, v 44, p.
Distinguishing Optimism from neuroticism (and trait anxiety, self-mastery, 270 and self-esteem): a reevaluation of the life orientation test, journal of personality and social Psychology, v 67, p.
Optimism, Neuroticism, Coping, and Symptom Reports: An alternative interpretation of the Life Orientation Test, Journal of Personality and social Psychology, v 56, p.