چکیده:
اقتصاد ایران دهه هاست که بدون برخورداری از یک طرح ژئواکونومیک، به سرگردانی و سردرگمی
در حاشیه نظم آنگلوساکسونی مبتلا شده است. ابتکار ایلاف، تلاشی است برای صورت بندی طرح
ژئواکونومیک آینده کشور. طرحی برای احیای مزیتهای ازدست رفته ژئواکونومی ایران در چهارراه
تاریخی راه ابریشم. طرحی برای وصل کردن زنجیرههای ارزش ملی به بازارهای منطقه و ارتقای تراز
تجاری درون منطقهای. قوای محرکه ابتکار ایلاف، محیطهای هوشمند همکاری صنعتی و تجاری
هستند که منظومه کاملی از طرفین عرضه و تقاضا در دو یا چند کشور را در خود جای میدهند. این
محیطهای هوشمند همکاری که پلتفرمهای ایلافی نامیده میشوند، با ایجاد امکان تامین مالی، تصفیه
حساب و مصون سازی داخلی موجب خلق مزیت پایدار و وفاداری به همکاری درازمدت میشوند.
For decades, Iran's economy, without having a geo-economic plan, has suffered from confusion and confusion on the margins of the Anglo-Saxon order.
"ILAF initiative" is an attempt to formulate the country's future geo-economic plan; A plan to revive the lost advantages of Iran's geo-economy at the historical crossroads of the Silk Road; and a plan to connect national value chains to regional markets and improve intra-regional trade balance. The driving forces of "ILAF initiative" are the intelligent environments of industrial and commercial cooperation, which include a complete system of supply and demand sides in two or more countries.
These intelligent cooperation environments, which are called "ILAF platforms", create a stable advantage and loyalty to long-term cooperation by enabling financing, account settlement, and internal protection.
خلاصه ماشینی:
اما هنر آنگلوساکسون ها در اين بود که برخلاف جنگ هاي اول و دوم جهاني، منطقه نزاع و گسل ژئوپليتيک قاره سبز را يک گام ديگر از خود دور کردند و به داخل محدوده رقيب دوران جنگ سرد يعني اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي بردند و اوکراين را سپر بلاي خود ساختند.
ضمن اينکه چشم انداز فرصت همگرايي در ژئواکونومي کنتيننتال و تحکيم پيوندهاي حياتي ميان اقتصاد روسيه و آلمان ، آنچنان جذاب و دلفريب بود که جايي براي نگاه همسايگي در جهان ذهني دولتمردان روس باقي نميگذاشت و از اين طرف هم سراب برجام براي همتايان ايراني دلربايي ميکرد و دو کشور روز به روز و ساعت به ساعت فرصت هاي منطقه اي خود را به اميد ادغام در نظم اقتصادي آنگلوساکسوني ميسوزاندند.
اينجاست که رويداد ٢٣ فوريه ٢٠٢٢ به عنوان نقطه عطف طلاق عاطفي روسيه و آنگلوساکسون ها با همه تلخيهايي که به لحاظ انساني در بردارد، چشم انداز فرصتي براي بازيابي مزيت هاي از دست رفته ژئواکونوميک ايران را هم نشان ميدهد.
اولين خطر به رژيم حقوقي درياي کاسپين برميگردد که ميتواند ابزاري براي دست اندازي آنگلوساکسون ها به منابع گازي کشورهاي اوراسيا و آسياي مرکزي بشود و خطر دوم هم تلاش دولت باکو براي ايجاد دالان جعلي زنگه زور و حذف ايران از کريدور شمال جنوب است که مقام معظم رهبري به آقاي اردوغان درباره ي آن تذکر داده اند.
حالا معلوم مي شود که رژيم حقوقي درياي کاسپين اسب ترواي آنگلوساکسون ها بوده که با نفوذ عوامل غرب گرا وارد قفقاز و آسياي مرکزي شده است ؛ پوست خربزه اي زيرپاي روسيه و ايران .