چکیده:
اعمالِ قواعدی خاص در اسلوب، زبان و لحن روایتهای گوناگون، یک حکایت را در بافتارِ متن نظم میبخشد. حکایت «گازُر و خر او» برگرفته از کلیلهودمنه، در مثنوی بهگونهای دیگر بازآفرینی میشود و مولانا آن را در روایتی متمایز به کار میبرد. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه دو روایت مختلف از حکایت مزبور با توجه به زمینه متن، بررسی تطور و بسط مفاهیم آن در حین گذار از شکلی ادبی به متنی عرفانی، تحلیل محتوایی، تبیین مضامین این حکایت و چگونگی آن در قالب روایتی ویژه در مثنوی است. این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوا و معیارهای نقد و نظریه، به تشریح دلایلی میپردازد که مقاصد مولانا را در بازرواییِ حکایت کلیلهودمنه تفسیر میکند. در اشاره به دستاوردهای پژوهش حاضر میتوان گفت مولانا با توسل بهنوعی شگرد سخنپردازی، افکار و اعمال شخصیتهای اصلیِ حکایت را نماینده دو گروه میخواند تا اغراض قصة خود را در تبیین توبه صحیح تشریح نماید و روابط آن را با اصطلاحات وابستهای همچون کسب، توکل، تقلید و تحقیق در روایتی نو بسنجد. مولانا در این تأویلِ نوین با استفاده از قابلیتهای زبانِ عرفان و خردهحکایاتی دیگر برای تشریح مبانیِ موضوع و دلالتهای گسترده آن، بر فهم اسرارِ باطنی از طریق نمادها تأکید میکند و در اشاره به ماجرای شخصیتها و تحلیل گفتمان آنها، درونمایه را برای درک معانیِ ضمنی در بطن حکایتی تازه میگسترد.
The application of certain rules in style, language, and tone of various narratives gives coherence to an anecdote’s context of the text. The anecdote "Qazor wa Khar", taken from Kalile wa Dimna, is recreated in a different way in Mathnavi and Movlana uses it in a distinct narrative. The main objectives of the study are comparing these two different narratives of the anecdote according to the context of the text, examining the development and expansion of the anecdote’s concepts during its transition from a literary form to a mystical text, analyzing its content, explaining its themes and the way it is in form of a special narrative in Mathnavi. In this research, using content analysis and criticism criteria and theory, the researcher explicates the reasons why Movlana retold Kalile wa Dimna’s story. According to the findings of the research, Movlana, by resorting to some techniques of eloquence, introduces the thoughts and actions of the leading characters of the story as representatives of two groups in order to fulfill the aims of his story in explicating the sincere repentance, and to examine its relationships with related terms such as acquisition, trust, imitation and research in a new narrative. Movlana in this new interpretation exploits the capabilities of the language of mysticism and other small stories to explain the fundamentals of the subject and its broad implications. He emphasizes the understanding of esoteric mysteries through symbols and in referring to the adventures of the characters and analyzing their discourse, he expands the content to present the implied meanings embedded in the new story.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس کيفيت تبيين نکته ها و رمزها، طرح کلي داستان پردازي در تفسير واژه هاي کليدي و تبيين خصوصيات شخصيت هـاي داسـتاني بـراي تـشريح مبـاني انديـشگي مولانـا موردتوجه است و مقصود نگارنده از آن با بيـان ايـن پرسـش هـا روشـن مـي شـود: منظومـۀ معنوي و فکري مولانا و استفاده از شگردهاي حکايت پردازي با استفاده از زبان عرفـاني ، از چه طريق امکان تفسير دقيق تر و دريافـت کامـل تـر مباحـث عرفـاني را در حکايـت حاضـر فراهم مي آورد؟ با تکيه بر شـيوة تحليـل محتـوا و مبـاني نقـد و نظريـه بـرآنيم تـا در ضـمن آگاهي بر شگردهاي تفسيري مولوي دريابيم که وي چگونـه روايـت سـادة کليلـه را بـراي رسيدن به اغراض سخن عرفاني دگرگون مي کند؟ ١-٢ پيشينة پژوهش حکايت هاي کليله و مثنوي با رويکردهاي نظـري محققـان و از منظـر تطبيقـي تحليـل شـده است .
علاوه بر شروح مثنوي که به نمادسازي هاي مولانا در حکايت حاضر اشاره مـي کننـد (جعفري تبريزي ، ج ١٢، ١٣٨٧: ١٢٠ ـ ١٢١) و يا به صورت کلي تفاوت ساختاري حکايـت مثنـوي را بـا آن کليلـه (گولپينـارلي ، ج ٣، ١٣٨٤: ٣٠٥) نـشان مـي دهنـد، نبـي لـو (١٣٨٦) «تأويلات مولوي از داستان هاي حيوانات » را در ٥٣ داستان بررسي مي کند که بر آن اسـاس داستان هاي مربوط به خر و شير به ترتيب ، بيشترين بـسامد را در تأويـل انديـشه هـاي مولانـا دارد.