چکیده:
تجربه کرونا و قرنطینه خانگی با بههم ریختگی و گسست در نظم زندگی روزمره، توانست تغییرات عمیق و گستردهای در عرصههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی ایجاد کند. با ملاحظه کرونا به موقعیت جامعهشناختی منحصر به فرد برای فهم پدیدههای اجتماعی و تاکید بر تنوع و تکثر تجربه، این پژوهش، به دنبال فهم تجربه خانواده ایرانی از خلال روایتهای زنانه از این رخداد بود. از اینرو، یافتههای بهدست آمده از گفتوگوهای عمیق نیمساختاریافته با 23 زن متاهل 52-30 ساله در دو استان تهران و البرز همزمان با اولین قرنطینه خانگی در سال 1399، با رویکرد تفسیری تفهمی تحلیل مضمون شد. در صورتبندی شبکه معنایی خانواده ایرانی از رویارویی با این بیماری از منظر روایتی زنانه، چهار الگوی معنایی غالب، یعنی احساس رهاشدگی و بیپناهی خانواده در غیاب دولت؛ ازجاکندگی و درهمشدگی فضاهای زیست روزمره خانوادگی و اجتماعی؛ تعلق کالبدی به فضای خانه و مرکزیتیابی خانواده و در نهایت، اقتدارزدایی پزشکی به محوریت خانواده در آنِ بحران شناسایی و تحلیل شد. بهطورکلی، رویارویی با بیماری با گسست در جریان عادی زندگی، فرد را در موقعیت کنش آگاهانه قرار داده و در حالیکه در آنِ رخداد پاندمی کشنده، اقتدارزدایی از دولت، انگاره قالبی خانواده و پزشکی بهمثابه ساختار تداوم مییابد؛ شاهد بازگشت کنشگر و ساختشکنی از زیست خانوادگی و اجتماعی در فرایند ساخت خود و به محوریت خانواده به مثابه یک گروه هستیم.
The chaos and rupture in everyday life caused by the corona virus and the home quarantine caused deep and intence changes in various realms of individual and public life. Taking the Covid-19 in its unique sociological sense as a window to understanding the social phenomena and taking the plurality and diversity of experiences into account, this article seeks to explore the experience of the Iranian family via the narratives of women. Applying a hermeneutic approach, we conduct content analysis to analyze the experience of the first home quarantine in 2020 of 23 married women aged 30 to 52 in two provinces of Tehran and Alborz, based on the data gathered using deep, semi-structured interviews. Formulating the meaning network of the Iranian family’s experience of dealing with the pandemic from a women’s perspective, we found four main meaning patterns: the feeling of abandonment and loneliness in the absence of the State; displacement and fusion of the family and the social everyday life spaces; women’s corporal devotion to home leading to the centralization of family; and the medical disempowerment in favor of family empowerment. Overall, findings show that dealing with the pandemic creates a rupture in the normal rhythm of life that exposes the individual to taking conscious actions, and while the disempowerment of the State, of stereotypes of the family, and of medication as a structure continue under the mortal pandemic, we witness the return of agency and the deconstruction of social and family life in a process of self-construction centered on family as a group.
خلاصه ماشینی:
Malisch et al ;٢٠٢٠ ,Flaherty ;٢٠٢٠ ,Gao and Sai ;٢٠٢١)؛ افزایش استرس مادران مجرد در مدیریت وظایف مراقبتی از فرزندان و «فرسودگی همه گیر» (٢٠٢٠ ,Hertz, Mattes and Shook)؛ تاکید بر تفاوت جنسیتی در نگرش و واکنش به پیامدهای مخاطره انگیز کووید١٩ برای خود و اطرافیان و تجربه رنج ، ترس و اضطراب نزد زنان (بیش از مردان ) (٢٠٢٠ ,Umamaheswar and Tan) از مهم ترین نتایج به دست آمده در پژوهش های خارجی است .
یافته های پژوهش در مطالعه روایت زنان از تجربه رویارویی خانواده ایرانی با بیماری در قرنطینه خانگی، چهار الگوی معنایی غالب با روش تحلیل مضمون شناخته شد که عبارتند از: احساس رهاشدگی و بیپناهی خانواده در غیاب دولت ، ازجاکندگی و درهم شدگی فضاهای زیست روزمره خانوادگی و اجتماعی، تعلق کالبدی به فضای خانه و مرکزیت یابی خانواده و اقتدارزدایی پزشکی به محوریت خانواده در آنِ بحران .
قرنطینه کرونایی و تجربه زندگی روزمره در درون بحران و گسست جریان عادی زندگی این اندیشه را به ذهن متبادر ساخت که در رابطه با قابلیت ها و ظرفیت های خانواده به عنوان یک گروه اجتماعی کوچک و اهمیت و جایگاه آن در زندگی فرد و حتی اهمیت کالبد و فیزیک خانه میبایست بازاندیشی کرد؛ چرا که با فهم دنیا و جامعه مدرن به مثابه جامعه پرمخاطره (ریتزر، ١٣٨٤) و روابط رسمی و غیرعاطفی، خانه و خانواده امن ترین مکان و پناه گاه فرد است (بک -گرینسهایم ، ١٣٨٨).