چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکتکنندگان پژوهش حاضر شامل 6 زن و 4 مرد در آستانه ازدواج و دارای تجربه طلاق والدین شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. شرکت کنندهها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونهگیری تا زمان رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از تجارب زیسته مشارکتکنندگان بود که مضمونهای فرعی شامل نگرش منفی اجتماعی، مشکلات تمایز نایافتگی از خانواده، مشکلات روانشناختی، مشکلات ارتباطی با همسر و خانواده همسر، احساس ارزشمندی به عنوان فردی متفاوت از والدین، سازگاری و ساختن زندگی متفاوت از والدین بود. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که میتواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث میشود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.
Aim: This study aimed to investigate the experience of spouse selection in
children of divorce. Methods: The present study was a qualitative
phenomenological type. The present study's statistical population included 6
women and 4 men who wanted to divorce and had experienced the divorce of their
parents in Kermanshah in 2022. The participants were selected by the available
sampling method and the sampling continued until data saturation. The data were
first recorded and coded to analyze the data, and then they were analyzed using the
thematic analysis method. Findings: The results of the research included 6 main
themes and 19 sub-themes of the participants' experiences. The sub-themes
included negative social attitude, problems of not being distinguished from the
family, psychological problems, communication problems with the spouse and the
spouse's family, feeling valuable as a person different from the parents, and
adapting and building a life different from the parents. Conclusion: The results of
the research showed that the children of divorce have negative experiences during
the formation of life and marriage, which can lead to wrong choices or
incompatibility and mental health problems in them. On the other hand, they also
have positive experiences that make them learn from their parent's mistakes and
seek education and counseling services to improve their marital life satisfaction
and lead a better life than their parents.
خلاصه ماشینی:
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که میتواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث میشود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.
طلاق مسئلهای اجتماعی است که اهمیت آن به دلیل تأثیر در دگرگونی ساختار خانواده و بسیاری از Demir-Dagdas, Isik-Ercan, Intepe-Tingir Laursen, Madsen, Obel Zareei Mahmoodabadi آسیبهای اجتماعی و عوارضی برای فرزندان است که زمینهساز بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی در فرزندان طلاق است و زندگی فردی و ازدواج آینده آنان را با خطراتی روبهرو میکند(زمانی زارچی، لواسانی، اژهای و همکاران، 1397).
حامد و ذکایی(1399) در پژوهش خود تحت عنوان تجربه زیسته فرزندان طلاق در شهر تهران، به این نتیجه رسیدند که تجربه مشترک فرزندان طلاق در مقول Gager, Yabiku, & Linver Karela, & Petrogiannis Garriga, & Pennoni Afifi, Granger, Joseph رانشی که نتیجهی نابسامانی در فضای اجتماع و خانوادهی بازسازی شده است قابل توصیف است و با وجود به کارگیری راهبردهای انطباقی مختلف توسط کودک، اغلب قادر به سازگاری با شرایط نبوده و پیامدهای اجتماعی و روانی متعددی برای او به دنبال دارد.